fruitful, useful, effective, effectual, efficacious, productive, profitable, fruitfull, useful, fruitful
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
بار، سود، فایده، میوه، ثمر، شایه
پیشنهاد کاربران
محل
ارزش. بها :
سروبالای من آنگه که درآید به سماع
چه محل ، جامه جان را که قبا نتوان کرد.
حافظ.
ارزش. بها :
سروبالای من آنگه که درآید به سماع
چه محل ، جامه جان را که قبا نتوان کرد.
حافظ.
ثمر:[ اصطلاح طب سنتی ]بار نبات است مثل خوشه میوه و امثال آن.