heretic, starter, trendsetter, innovator
بدعت گذاردن
introduce, to introduce something new or heretical
بدعت گذاری
heresy
بدعت گذاشتن
originate
فارسی به انگلیسی
بدعت گذاردن
بدعت گذاری
بدعت گذاشتن
مترادف ها
تغییر، ابداع، بدعت، نو اوری، چیز تازه
پیشنهاد کاربران
خودآوری
بدعت =نوآوری
اختراع = نواور
بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل /
بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچار ( غنچه آور = چیز جدید ساختن )
موجود = پدید
... [مشاهده متن کامل]
ناموجود = ناپدید
موجودیت = ؟؟؟؟
به نگر غنچ/نوغنچ / غنچار بهترین واژه برای خواندن و درجیدن در جمله های زبان ایرانیست.
این امر یک پدیده بدیع ( غنچ/نوغنچ = جدید ) بحساب می آید.
بدیهیست انجام اینکار بدعت ( غنچ ) گزاری= غنچار شمرده میشود.
اختراع = نواور
بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل /
بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچار ( غنچه آور = چیز جدید ساختن )
موجود = پدید
... [مشاهده متن کامل]
ناموجود = ناپدید
موجودیت = ؟؟؟؟
به نگر غنچ/نوغنچ / غنچار بهترین واژه برای خواندن و درجیدن در جمله های زبان ایرانیست.
این امر یک پدیده بدیع ( غنچ/نوغنچ = جدید ) بحساب می آید.
بدیهیست انجام اینکار بدعت ( غنچ ) گزاری= غنچار شمرده میشود.
ابداع و ابتکار
الحاد
الحاد
بدعت یک شروع است ، شروع خوب را بدعت میگویند
بِدْعَتْ: نوآوریِ غیرمجاز در دین و مانند آن.
بدعت یعنی ابداع کردن
معنای کلی این واژه کاتولیک و پروتستان است
انجام کاری که نه رسول الله ص به آن امر کرده است نه الله ( ج )
آوردن چیزی در دین، چیز جدید، ابداع شده
ایجاد گمراهی یا تحریف کردن دین
نوآوری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)