انفجار

/~enfejAr/

    blast
    blowup
    burst
    detonation
    explosion
    fulmination
    outburst
    shot
    eruption
    [o.s.] bursting

فارسی به انگلیسی

انفجار جمعیت
population explosion

انفجار خود بخود
self-destruction

انفجار درونی
implosion

انفجار صوتی
sonic boom

انفجار لوله اسلحه
backfire

مترادف ها

burst (اسم)
شیوع، انفجار، شلیک، طوفان آتش

blast (اسم)
وزش، باد، دم، انفجار، صدای انفجار، بادزدگی، جریان هوا یا بخار، صدای شیپور، صدای ترکیدن

explosion (اسم)
هیاهو، انفجار، سر و صدا، بیرون ریزی

gust (اسم)
تمایل، خوشی، انفجار، خوش مزگی، خوش طعمی، باد ناگهانی

bust (اسم)
انفجار، بالاتنه، سینه، مجسمه نیم تنه، مجسمه، ترکیدگی

detonation (اسم)
انفجار

eruption (اسم)
انفجار، جوش، فوران

outburst (اسم)
ظهور، انفجار، فوران، طغیان

pop (اسم)
انفجار، مشروبات گازدار

blow-out (اسم)
انفجار

blow-up (اسم)
انفجار، عکس بزرگ شده

plosion (اسم)
انفجار

پیشنهاد کاربران

توپیدن. توپش. توپید:انفجار.
برآنم که انفجار برای "توپید"بمب درست نیست.
انفجار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
چاوادن cāvādan ( پشتو: cāvadana )
ترکمان، ترکیدگی
ترکیدگی
از فجر که بر گرفته از زبان های ایرانی است و با واژه پگاه امروزی هم ریشه
در پهلوی " گافش " از بن گافتن به معنای منفجر کردن .
گافنده = منفجر کننده، ترکاننده
گافه = منفجره

بپرس