استفراغ

/~estefrAq/

    spew
    vomit
    regurgitation
    upchuck
    vomiting

فارسی به انگلیسی

استفراغ اور
nauseous, vomitous, vomitous

استفراغ کردن
disgorge, puke, spew, vomit, upchuck, to vomit

مترادف ها

puke (اسم)
قی، استفراغ، رنگ ابی تیره، ابی سیر

پیشنهاد کاربران

استفراغ بر وزن استفعال به مفهوم درخواست فراغت بدن و فارغ شدن از یک حالت ناخوشایند.
و اگر هم از زاویه قانون اولویت تلفظ بر نگارش به این کلمه نگاه کنیم به مفهوم درخواست تفریق از ماده اذیت کننده و از آن ماده ناسازگار با سیستم بدن. حالتی که بدن به صورت خیلی هوشمندانه هر چیزی که با سیستم گوارش سازگاری نداشته باشد تشخیص داده و آن ماده را پس می زند.
...
[مشاهده متن کامل]

“استفعال” یکی از ابواب ثلاثی مزید در زبان عربی است که به معنای “درخواست کردن” یا “خواستن” است. این باب با افزودن “است” به ابتدای فعل مجرد ساخته می شود و معمولاً به معنای طلب کردن یا جستن چیزی است. برای مثال، فعل “استخراج” به معنای “بیرون آوردن” است که از ریشه “خرج” به معنای “خارج شدن” ساخته شده است.

در لرستان واژه برگردون به معنی استفراغ به کار میرود
برابرِ پارسیِ "استفراق کردن/استفراغ کردن" ، " وَمیدن، وامیدَن" نیز هست.
استفراغاستفراغ
حالت تهوع اس، استفراغ کردن ، بالا آوردن ، علائم چیزی
فراغت را در این امور صرف کردن
هراش . . . .
غثیان ( در زبان گفتاری دری )
غثیان کردن: بالا اوردن، استفراغ کردن
تهوع، دل آشوب، دل بهم خوردگی، شکوفه، قی
برون داد.
قی

بپرس