منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی آسا از ریشه ی واژه ی آسان فارسی هست





واژه ی آسا از ریشه ی واژه ی آسان فارسی هست





اسا=شخص /باسا =شخیص
قانون
خمیسازه
دهان دره
خمیازه، دهان دره
آسا ( به عبری: אָָסא ) پسر ابیا و پادشاه یهودیه از ۹۱۱ تا ۸۷۰ پیش از میلاد بود.
از آنجایی که یک بار در کتاب اول پادشاهان ( ۱۵:۲ ) ، معکه دختر اَبشالوم را مادر آسا و در کتاب دوم تواریخ ( ۱۵:۱۶ ) ابیا را پسر معکه شناسانده اند؛ از این رو برخی پژوهشگران چنین برداشت کرده اند که می باید آسا برادر ابیا بوده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
با مرگ ابیا، آسا که گویا در آن زمان هنوز جوان بوده به پادشاهی می رسد و مادرش مَعکَه یک چند نایب السلطنگی را بر عهده گرفت. مطابق با کتاب اول پادشاهان، آسا معکه را به گناه پرستش بت از ملکگی کنار نهاد. این اقدام گویا در پی یک رشته کوشش های آسا برای برانداختن نفوذ بت پرستی و بازگردانی یکتاپرستی در اورشلیم بوده است. آغاز سلطنت آسا با آرامش همراه بود. او برای پیش گیری از تازش های بیگانگان در یهودیه استحکاماتی برپا داشت. پس از چند سال پادشاهی زارح حبشی از جنوب مرزهای یهودیه را مورد تاخت وتاز قرار داد. از دیگرسو بعشا - پادشاه اسرائیل - نیز با آسا وارد جنگ شد. آسا در شهر مرزی مریشه حبشیان را شکست داد و آنان را تا شهر جرار پس راند. از دیگر سو بعشا شهر رامه را در نزدیکی اورشلیم بنانهاده بود و در آن مستقر شده تهدیدی برای یهودیه شمرده می شد. آسا دست به دامان بنهدد یکم پادشاه آرامی شد و او را برانگیخت تا از شمال به جلیله بتازد. بَنهَدَد شهرهای عیون، دان، آبل مایم و بخش های مهم نفتالی را تسخیر نمود. بعشا که بخش های شمالی کشورش را در خطر دید، رامه را رها نمود و به اسرائیل بازگشت. نیروهای آسا به رامه آمدند و مصالحی را که در ساخت آن استفاده شده بود را با خود بردند و با آن شهرهای جبع و مصفه را ساختند. بدین سان تهدید از مرزهای شمالی یهودیه برداشته شد.
بر اساس کتاب دوم تواریخ، آسا در سال های پایانی عمرش رفتاری نامطلوب را در پیش گرفت.

از آنجایی که یک بار در کتاب اول پادشاهان ( ۱۵:۲ ) ، معکه دختر اَبشالوم را مادر آسا و در کتاب دوم تواریخ ( ۱۵:۱۶ ) ابیا را پسر معکه شناسانده اند؛ از این رو برخی پژوهشگران چنین برداشت کرده اند که می باید آسا برادر ابیا بوده باشد.
... [مشاهده متن کامل]
با مرگ ابیا، آسا که گویا در آن زمان هنوز جوان بوده به پادشاهی می رسد و مادرش مَعکَه یک چند نایب السلطنگی را بر عهده گرفت. مطابق با کتاب اول پادشاهان، آسا معکه را به گناه پرستش بت از ملکگی کنار نهاد. این اقدام گویا در پی یک رشته کوشش های آسا برای برانداختن نفوذ بت پرستی و بازگردانی یکتاپرستی در اورشلیم بوده است. آغاز سلطنت آسا با آرامش همراه بود. او برای پیش گیری از تازش های بیگانگان در یهودیه استحکاماتی برپا داشت. پس از چند سال پادشاهی زارح حبشی از جنوب مرزهای یهودیه را مورد تاخت وتاز قرار داد. از دیگرسو بعشا - پادشاه اسرائیل - نیز با آسا وارد جنگ شد. آسا در شهر مرزی مریشه حبشیان را شکست داد و آنان را تا شهر جرار پس راند. از دیگر سو بعشا شهر رامه را در نزدیکی اورشلیم بنانهاده بود و در آن مستقر شده تهدیدی برای یهودیه شمرده می شد. آسا دست به دامان بنهدد یکم پادشاه آرامی شد و او را برانگیخت تا از شمال به جلیله بتازد. بَنهَدَد شهرهای عیون، دان، آبل مایم و بخش های مهم نفتالی را تسخیر نمود. بعشا که بخش های شمالی کشورش را در خطر دید، رامه را رها نمود و به اسرائیل بازگشت. نیروهای آسا به رامه آمدند و مصالحی را که در ساخت آن استفاده شده بود را با خود بردند و با آن شهرهای جبع و مصفه را ساختند. بدین سان تهدید از مرزهای شمالی یهودیه برداشته شد.
بر اساس کتاب دوم تواریخ، آسا در سال های پایانی عمرش رفتاری نامطلوب را در پیش گرفت.

آسا ( Asa ) در زبان ژاپنی به معنی صبح است
آسا ، اسم انگلیسه. . . به معنی مقل همانند:|
فرشته ی کوچک
نمیدونستم فامیلم اینقدر معانی داشته باشه. ممنون از دوستان
آسادخت :آسادخت ( آسا دخت = دختر ) ، 1 - دختر با وقار، زیور و زینت، 2 - دختر با هیبت و صلابت.
آسا نام دختر شاپور دوم ساسانی - آسا به معنی بزرگ .
آسا : /āsā/ آسا 1 - آسودن؛2 - آسایش دهنده؛ 3 - وقار، ثبات؛ 4 - آراینده؛ 5 - ( در قدیم ) شکل و شمایل. اسم آسا مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
آسا : /āsā/ آسا 1 - آسودن؛2 - آسایش دهنده؛ 3 - وقار، ثبات؛ 4 - آراینده؛ 5 - ( در قدیم ) شکل و شمایل. اسم آسا مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
فرشته کوچک
تباه
یوم الاسا = روز تباه
یوم الاسا = روز تباه
آسا = عزیز
آسا : آسا اسم پسرانه لری استان لرستان به معنی عزیز است.
آسا : آسا اسم پسرانه لری استان لرستان به معنی عزیز است.
آسا : بسیار، فراوان، بی حد ومرز
زیور مایه آلایش
آسا :زیور مایه زیبایی و آرایش – وقار و ثبات و تمکین و آسودگی.
آسادخت :دختر زیبا، دختر آرام، دختر با وقار .
آسادخت :دختر زیبا، دختر آرام، دختر با وقار .
نام پدر بهمن
آسا هم اسم پسره هم دختر جایی که من زندگی میکنم کُرد زیاده اینجا آسا اسم پسر هم میشه.
مثل یا مانند
عزیز
روش - قانون - قاعده
اسا. ( "ا" با آوای زیر ) ، ( ق ) ، ( زبان مازنی ) ، اکنون، الان.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)