منتظرمنتظر بودنمنتظر شدنمنتفی کردنمنتقدانهمنتقل کردنمنتقل کنندهمنتهامنتها درجهمنتهای کوششمنتهی به یک رسیدگی شدمنتهی درجهمنتهی شد بهمنجر به انجام یک تحقیقات شدمنجر شدمنجر شد بهمنجر شدنمنجممنجمدمنجمد شدنمنجمد کردنمنجمد کنندهمنجمد یا یخ زدهمنجنیقمنجنیق انداختنمنجنیق سنگ اندازمنجومنجوق زدنمنحرفمنحرف شدنمنحرف کردنمنحرف کردن افکار عمومیمنحصرمنحصر بفردمنحصر کرد بهمنحصر کردنمنحصرامنحصرکردن بهمنحط شدنمنحل شدن پارلمانمنحل کردنمنحنیمنحنی حلزونیمنحنی مبنامنحوسمنخرمندابمندرسمنزجرمنزجر بودن