حاکم بودنحاکم زنحاکم ستمگر یا مستبدحاکم مطلقحاکمیت ارضىحاکمیت ملىحاکیحاکی ازحاکی از بدگمانیحاکی از ترسحاکی از زمان گذشتهحاکی از گرسنگیحاکی بودن ازحایلحبحب داروحب ساختنحب و کپسولی که باقند و شکرپوشیده باشدحبابحباب براوردنحباب چراغ یا فانوسحباب های ریزحبابچهحبابک دارحبسحبس ابدحبس بودنحبس کردحبس کردنحبس یا وقف کردنحبهحبوباتحتماحتمیحتمی الوقوعحتمی وابستهحتمی کردنحجابحجاب برداشتنحجاب حاجزحجاب را رعایت کردحجاب زدنحجاب یا پرده گذاردنحجاجبحجارحجاری برجستهحجاری کردن روی سطوح و ستونهاحجامتحجبحجر سیلا ن