موقتا بیکار کردنموقتا تعطیل کردموقتا تعطیل کردنموقتا ماندنموقتیموقرموقرانهموقعموقع بحرانیموقع شناسموقعیموقعی کهموقعیتموقعیت اجتماعیموقعیت باریکموقعیت را غنیمت شمردموقوفموقوف شدنموقوف کردنمولدمولد خواب مصنوعیمولفمولودمولکلمولکولیموممومی شکلمومیامومیایی کردنمونثموهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونهموهبتموهبت بخشیدن بهموهنموهن بمقدساتموهومموهوم پرستیموهوماتموکدموکلموکلینموکولموکول بانجام شرطیموکول بروز دیگر شدنموکول بهموکول به وقت دیگر کردموکول کردنموی حساس جانورموی خرگوش یا مرغوزموی دماغ کسی شدن