zealotry

/ˈzelətri//ˈzelətri/

معنی: هوا خواهی، تعصب، شوق و اشتیاق
معانی دیگر: غیرت

جمله های نمونه

1. But religious zealotry would also get in the way of rationality and therefore scientific advancement.
[ترجمه شهریار] با این وجود، تعصب مذهبی نیز می تواند به مسیر عقلانیت و در نتیجه پیشرفت علمی بازگردد.
|
[ترجمه گوگل]اما غیرت دینی نیز مانع عقلانیت و در نتیجه پیشرفت علمی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما zealotry مذهبی نیز به شیوه عقلانیت و به همین دلیل پیشرفت علمی را به دست خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For most of the Guise family, religious zealotry was not a motive.
[ترجمه گوگل]برای اکثر اعضای خانواده گیز، تعصب مذهبی انگیزه ای نبود
[ترجمه ترگمان]برای بیشتر خانواده دوگیز، انگیزه مذهبی انگیزه ای برای آن نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tory distrust of Europe has injected zealotry into what was once a pro-business party famed for its pragmatism.
[ترجمه گوگل]بی اعتمادی محافظه‌کاران به اروپا، تعصب را به حزبی که زمانی طرفدار کسب‌وکار بود و به خاطر عمل‌گرایی خود مشهور بود، تزریق کرده است
[ترجمه ترگمان]بی اعتمادی محافظه کارانه به اروپا به آنچه که زمانی یک حزب طرفدار تجارت به خاطر pragmatism معروف بود، تزریق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That zealotry first revealed itself when he was a teenager.
[ترجمه شهریار] این اشتیاق اولین بار در دوران نوجوانی اش در او شکل گرفت.
|
[ترجمه گوگل]این تعصب اولین بار در نوجوانی خود را نشان داد
[ترجمه ترگمان]این اولین zealotry بود که وقتی نوجوان بود خودش را آشکار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I want to have the zealotry by Singo.
[ترجمه گوگل]من می خواهم غیرت سینگو را داشته باشم
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد the را با Singo در میان بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fortunately, his zealotry contained several kernels of sound, albeit intuitive, advice.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، غیرت او حاوی چندین هسته صوتی، هرچند شهودی، بود
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، zealotry او شامل چندین هسته صدای، البته شهودی، و نصیحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their support bordered on zealotry.
[ترجمه شهریار] حمایت آن ها به مرز تعصب و افراطی گری کشیده شد.
|
[ترجمه گوگل]حمایت آنها در حد تعصب بود
[ترجمه ترگمان]Their با zealotry همسایه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All Web users have direct contact with browsers, and there's a corresponding level of zealotry in their selection and analysis.
[ترجمه گوگل]همه کاربران وب با مرورگرها ارتباط مستقیم دارند و در انتخاب و تجزیه و تحلیل آنها سطحی از تعصب وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تمام کاربران وب ارتباط مستقیمی با مرورگرها دارند، و در انتخاب و آنالیز آن ها یک سطح متناظر از zealotry وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The discovery of the New World gave Spainan outlet for it's religious zealotry, because they didn't conquer them.
[ترجمه گوگل]کشف دنیای جدید به اسپانیایی ها برای تعصب مذهبی آن خروجی داد، زیرا آنها آنها را فتح نکردند
[ترجمه ترگمان]کشف دنیای جدید به منزله خروجی Spainan برای zealotry مذهبی بود، زیرا آن ها آن ها را فتح نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of these nations have or seek to acquire nuclear arsenals; some are stirred by religious zealotry; and only a few have robust bureaucratic control mechanisms to inhibit the use of these weapons.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این کشورها زرادخانه های هسته ای دارند یا به دنبال دستیابی به آنها هستند برخی با تعصب مذهبی تحریک می شوند و تنها تعداد کمی از مکانیسم‌های کنترل بوروکراتیک قوی برای جلوگیری از استفاده از این سلاح‌ها دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این کشورها به دنبال دستیابی به arsenals هسته ای هستند؛ برخی از آن ها توسط zealotry مذهبی تحریک می شوند؛ و تنها معدودی از آن ها مکانیسم های کنترل بروکراسی قوی برای مهار استفاده از این سلاح ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a world that grows smaller by the day, perhaps we can begin to crowd out the destructive forces of zealotry and make room for the healing power of understanding.
[ترجمه گوگل]در دنیایی که روز به روز کوچکتر می شود، شاید بتوانیم نیروهای مخرب غیرت را از بین ببریم و جایی را برای قدرت شفابخش درک باز کنیم
[ترجمه ترگمان]در دنیایی که روز به روز کوچک تر می شود، شاید بتوانیم نیروهای مخرب of را جمع کنیم و جایی برای قدرت شفابخشی انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But I would want to deny even the lesser charge of purely verbal zealotry.
[ترجمه گوگل]اما من می‌خواهم حتی اتهام کم‌تر تعصب کلامی را رد کنم
[ترجمه ترگمان]اما من دلم می خواهد حتی مسیولیت کمتری را هم انکار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هواخواهی (اسم)
adherence, devotion, zealotry

تعصب (اسم)
partiality, zealotry, zeal, bias, prejudice, bigotry, fanaticism, intolerance, intolerancy, preconception, prepossession

شوق و اشتیاق (اسم)
zealotry

انگلیسی به انگلیسی

• fanaticism, extreme fanaticism, fanatic zeal

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : zeal / zealot / zealotry
صفت ( adjective ) : zealous
قید ( adverb ) : zealously

بپرس