zoning


روانشناسى : منطقه بندى

جمله های نمونه

1. What? Oh, sorry - I was just zoning out there for a minute.
[ترجمه گوگل]چی؟ اوه، متاسفم - من فقط یک دقیقه آنجا را منطقه بندی می کردم
[ترجمه ترگمان]چی؟ اوه، ببخشید من فقط برای یه دقیقه دارم از اینجا دور میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The group calls for a system of zoning to be drawn up in collaboration with the fishing industry.
[ترجمه گوگل]این گروه خواستار ایجاد یک سیستم منطقه بندی با همکاری صنعت ماهیگیری است
[ترجمه ترگمان]این گروه خواهان یک سیستم منطقه بندی است تا با هم کاری صنعت ماهیگیری ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This could inadvertently promote a simplistic zoning pattern in local authority policies.
[ترجمه گوگل]این می تواند به طور ناخواسته یک الگوی منطقه بندی ساده را در سیاست های مقامات محلی ترویج کند
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند به صورت ناخواسته یک الگوی zoning ساده در سیاست های دولت محلی را ترویج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When developer Peter Makaus applied for a zoning change, area residents began lobbying to save the wash.
[ترجمه گوگل]هنگامی که توسعه دهنده پیتر ماکاوس درخواست تغییر منطقه بندی کرد، ساکنان منطقه شروع به لابی کردن برای نجات شستشو کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که پیتر Makaus، سازنده توسعه، برای تغییر منطقه بندی بکار گرفته شد، ساکنان منطقه شروع به اعمال نفوذ کردند تا wash را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It sets zoning standards for previously unregulated swingers clubs and semi-nude modeling businesses.
[ترجمه گوگل]استانداردهای منطقه‌بندی را برای کلوپ‌های سوئینگرز که قبلاً تنظیم نشده بودند و مشاغل مدلینگ نیمه برهنه تعیین می‌کند
[ترجمه ترگمان]این سازمان، استانداردهای منطقه بندی را برای باشگاه های حرفه ای swingers و modeling نیمه برهنه انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many neighborhoods and city governments are working on zoning laws, taxes and business regulations for home operations.
[ترجمه گوگل]بسیاری از محله‌ها و دولت‌های شهر در حال کار بر روی قوانین منطقه‌بندی، مالیات‌ها و مقررات تجاری برای عملیات خانه هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از محله ها و دولت های شهری در حال کار بر روی قوانین منطقه بندی، مالیات و مقررات کسب وکار برای عملیات خانگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What were the neighbors and zoning board apprehensive about?
[ترجمه گوگل]همسایگان و هیئت منطقه از چه چیزی نگران بودند؟
[ترجمه ترگمان]همسایه ها و zoning نگران چی بودن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A development agreement and zoning agreement that will include open-space acquisition are expected to be reached next month.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود که یک توافق توسعه و توافق منطقه‌بندی که شامل تملک فضای باز می‌شود، در ماه آینده حاصل شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که یک توافقنامه توسعه و توافقنامه منطقه بندی که شامل ایجاد فضای باز می باشد، ماه آینده به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then they pass zoning laws specifying a minimum size for a house and its garden.
[ترجمه گوگل]سپس آنها قوانین منطقه بندی را تصویب می کنند که حداقل اندازه خانه و باغ آن را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]سپس قوانین منطقه بندی را تصویب می کنند که حداقل اندازه خانه و باغ آن را مشخص می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A proposed zoning plan is the topic of conversation at the Dayton Coffee Shop.
[ترجمه گوگل]طرح منطقه بندی پیشنهادی موضوع گفتگو در کافی شاپ دیتون است
[ترجمه ترگمان]طرح منطقه بندی پیشنهادی موضوع گفتگو در فروشگاه قهوه دیتون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There may well be a tendency for zoning on the part of high-income groups in order to exclude the poor.
[ترجمه گوگل]ممکن است تمایل به منطقه‌بندی از سوی گروه‌های پردرآمد به منظور حذف فقرا وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است تمایل به منطقه بندی در بخشی از گروه های با درآمد بالا به منظور محروم کردن فقرا وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Zoning Proposals for licensed premises in the city centre.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات منطقه بندی برای اماکن دارای مجوز در مرکز شهر
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها Zoning برای ساختمان های دارای مجوز در مرکز شهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Those who reside or work where zoning laws prohibit public nuisances need not apply.
[ترجمه گوگل]کسانی که در جایی زندگی می کنند یا کار می کنند که قوانین منطقه بندی مزاحمت های عمومی را ممنوع می کند، لازم نیست اعمال شوند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در محل کار می کنند یا کاری می کنند که قوانین منطقه بندی باید موجب آزار و اذیت مردم شود، نیازی به درخواست آن ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It outlines zoning and development requirements for the area.
[ترجمه گوگل]این الزامات منطقه بندی و توسعه را برای منطقه مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]این طرح الزامات منطقه بندی و توسعه را برای این منطقه مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] منطقه بندی - ناحیه بندی - تحدید مکانی
[زمین شناسی] ناحیه بندی، زون بندی - (بلورشناسی): یک تغییر یا دگرگونی در ترکیب یک بلور از هسته تا حاشیه ها، به خاطر جدایش فازهای بلوری در حین رشد بلور توسط افت یا کاهش یا از بین رفتن تعادل در یک سری واکنشی پیوسته ـ فازهای دما بالا سری هم شکل، تشکیل هسته را می دهند و فازهای دما پایین به سمت حاشیه ها پیش می روند. مقایسه شود با: armoring . نیز ببینید: منطقه بندی عادی. مترادف: ساخت منطقه ای. -
(متالوژی):بوجود آمدن یا رشد نواحی سنگهای دگرگون شده که ممکن است نشان دهنده منطقه بندی باشند که در آن یک کانی یا یک سری از کانی ها غالب یا مشخصه هستند و منعکس کننده ترکیب اصلی سنگ، فشار و حرارت زمان تشکیل، مدت زمان دگرگونی و اینکه آیا موادی افزوده شده اند یا خیر، می باشند.
[معدن] منطقهدار بودن (زمین شناسی اقتصادی)

انگلیسی به انگلیسی

• division into areas; act of encircling; act of homing in on; municipal regulations that regulate the kind and size of buildings that can be built and activities taken on in particular areas

پیشنهاد کاربران

زون بندی - منطقه بندی - ناحیه بندی
( زمین شناسی و معدن و شهرسازی و غیره )
💠 Trump’s hubris has brought about the downfall of his family’s business empire
. . . Donald hired a lawyer, Bunny Lindenbaum’s son, Samuel “Sandy” Lindenbaum, who would become renowned as the “dean of zoning”. The idea of the 99 - year lease wouldn’t fly. If the city owned the hotel it would have to put it up for sale to public bidding. So Bailkin proposed using the state’s Urban Development Corporation as a vehicle to give the tax exemptions and evade public bidding.
...
[مشاهده متن کامل]

. . . After seeming to approve the deal, Koch killed it in 1987. He wouldn’t become in effect Trump’s partner through tax abatements and zoning. The Television City debacle was the reverse of the Commodore bonanza. Trump called Koch “a moron”, and Koch called him “greedy, greedy, greedy”, and said that if he was “squealing like a stuck pig, I must have done something right”. The house of cards began to crumble.

ناحیه بندی
منطقه بندی
پهنه بندی

بپرس