• (1)تعریف: the remains of that which has been wrecked. • مشابه: debris, rubble, ruin, wreck
• (2)تعریف: the act of wrecking or the state of being wrecked. • مشابه: destruction
جمله های نمونه
1. Investigators are searching the wreckage of the plane to try to find the cause of the tragedy.
[ترجمه گوگل]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این فاجعه را بیابند [ترجمه ترگمان]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این تراژدی را بیابند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Crash investigators have been sifting through the wreckage of the aircraft.
[ترجمه گوگل]بازرسان سقوط هواپیما در حال بررسی لاشه هواپیما هستند [ترجمه ترگمان]بازرسان Crash در حال بررسی لاشه هواپیما هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The ambulance crew removed him from the wreckage.
[ترجمه Farhood] خدمه آمبولانس او را از میان آهن پاره ها بیرون کشیدند
|
[ترجمه گوگل]خدمه آمبولانس او را از لاشه هواپیما خارج کردند [ترجمه ترگمان]کارکنان آمبولانس او را از زیر آوار بیرون بردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wreckage from the plane was scattered over a wide area.
[ترجمه گوگل]لاشه هواپیما در منطقه وسیعی پراکنده شده است [ترجمه ترگمان]Wreckage از هواپیما در منطقه وسیعی پراکنده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Investigators are searching the wreckage of the plane to try and find the cause of the tragedy.
[ترجمه گوگل]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما برای یافتن علت فاجعه هستند [ترجمه ترگمان]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این تراژدی را بیابند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Some of the wreckage caused by the explosion fell amid the crowd of spectators.
[ترجمه گوگل]برخی از لاشه های ناشی از انفجار در میان ازدحام تماشاگران سقوط کرد [ترجمه ترگمان]برخی از خرابی های ناشی از انفجار در میان جمعیت تماشاگران به وجود آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A man was crawling away from the burning wreckage.
[ترجمه گوگل]مردی در حال دور شدن از لاشه در حال سوختن بود [ترجمه ترگمان]یک نفر از لاشه سوخته در حال خزیدن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Dazed survivors staggered from the wreckage.
[ترجمه گوگل]بازماندگان مات و مبهوت از لاشه هواپیما تلوتلو خوردند [ترجمه ترگمان]بازمانده های Dazed از لاشه هواپیما به لرزه افتادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Pieces of wreckage have been found up to three miles away.
[ترجمه گوگل]قطعاتی از لاشه هواپیما تا سه مایلی پیدا شده است [ترجمه ترگمان]قطعات لاشه را تا سه میل دورتر پیدا کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Firemen managed to pull some survivors from the wreckage.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان موفق شدند تعدادی از بازماندگان را از زیر آوار بیرون بکشند [ترجمه ترگمان]Firemen موفق شد تا برخی از بازماندگان را از زیر آوار بیرون بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Three people died as wreckage blazed, and rescuers fought to release trapped drivers.
[ترجمه گوگل]سه نفر در اثر آتش سوزی لاشه هواپیما جان خود را از دست دادند و امدادگران برای رهاسازی رانندگان گرفتار تلاش کردند [ترجمه ترگمان]سه نفر در اثر آتش سوزی جان باختند و امدادرسانان برای آزاد کردن رانندگان به دام افتاده مبارزه کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Forensic scientists are examining the wreckage for clues about the cause of the explosion.
[ترجمه گوگل]دانشمندان پزشکی قانونی در حال بررسی لاشه هواپیما برای یافتن سرنخ هایی در مورد علت انفجار هستند [ترجمه ترگمان]دانشمندان پزشکی قانونی در حال بررسی لاشه clues در مورد علت این انفجار هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He surveyed the wreckage of his expensive equipment.
[ترجمه گوگل]او بقایای تجهیزات گران قیمت خود را بررسی کرد [ترجمه ترگمان]او لاشه وسایل گران قیمت خود را بررسی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Another body has been recovered from the wreckage.
[ترجمه گوگل]جسد دیگری نیز از لاشه هواپیما بیرون آمده است [ترجمه ترگمان]جسد دیگری از زیر آوار بیرون آمده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She was pinned under the wreckage of the car.
[ترجمه گوگل]زیر لاشه ماشین گیر کرده بود [ترجمه ترگمان] اون زیر لاشه ماشین گیر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• ruin; wreck; remains of a wreck when a plane, car, or building has been destroyed, you can refer to what remains as the wreckage.
پیشنهاد کاربران
**عواقب تصادف شدید*** * The car **wreck** on the highway was one of the worst accidents the city had seen in years. The vehicles were completely **wrecked**, with twisted metal and shattered glass scattered all over the road. Emergency responders worked tirelessly to clear the **wreckage** and assist the injured passengers. Witnesses described the scene as chaotic, with smoke rising from the crushed vehicles. The authorities later reported that the cause of the **wreck** was reckless driving combined with poor weather conditions. This tragic event served as a harsh reminder of how one moment of carelessness can lead to devastating consequences. ... [مشاهده متن کامل]
**تصادف شدیدی که در بزرگراه رخ داد یکی از بدترین حوادثی بود که شهر در سال های اخیر شاهد آن بوده است. خودروها کاملاً **داغون** شده بودند و فلزهای پیچ خورده و شیشه های شکسته در سراسر جاده پراکنده بودند. نیروهای امداد بی وقفه تلاش می کردند تا **آوار تصادف** را پاکسازی کنند و به سرنشینان آسیب دیده کمک کنند. شاهدان این صحنه را بسیار آشفته توصیف کردند، با دودهایی که از خودروهای درهم کوبیده شده بلند می شد. مقامات بعداً اعلام کردند که دلیل **این تصادف شدید** رانندگی بی احتیاط و شرایط نامساعد جوی بوده است. این حادثه تلخ یادآوری شد که چگونه یک لحظه بی توجهی می تواند پیامدهای ویرانگری به دنبال داشته باشد. ** - - - ### **2. The Emotional Wreck of a Broken Heart** **آشفتگی احساسی یک قلب شکسته** After the breakup, Sarah felt like an emotional **wreck**. She couldn't focus on work, lost her appetite, and spent most of her nights crying herself to sleep. Her friends tried to cheer her up, but the **wreckage** of her shattered heart made it difficult for her to move on. It felt as if her entire world had been **wrecked**, leaving her with nothing but pain and regret. Over time, she realized that healing from emotional **wreckage** was a slow process, requiring patience and self - care. Eventually, she found strength in her pain, learning valuable lessons about love and resilience. **بعد از جدایی، سارا احساس می کرد از نظر احساسی کاملاً **داغون** شده است. او نمی توانست روی کار تمرکز کند، اشتهایش را از دست داده بود و بیشتر شب ها را در حالی که اشک می ریخت به خواب می رفت. دوستانش سعی کردند او را شاد کنند، اما **آوار دل شکسته اش** باعث شده بود که حرکت به جلو برایش دشوار باشد. انگار تمام دنیایش **ویران شده بود** و چیزی جز درد و پشیمانی برایش باقی نمانده بود. با گذشت زمان، او فهمید که بهبود از **آشفتگی احساسی** یک فرآیند تدریجی است که نیاز به صبر و مراقبت از خود دارد. در نهایت، او دردی که تجربه کرده بود را به قدرت تبدیل کرد و درس های ارزشمندی درباره عشق و مقاومت آموخت. ** - - - ### **3. The Shipwreck That Changed History** **کشتی شکسته ای که تاریخ را تغییر داد** In 1912, the Titanic **wreck** became one of the most infamous maritime disasters in history. The ship, believed to be unsinkable, struck an iceberg and began sinking into the freezing waters of the Atlantic. The **wreckage** of the once - magnificent vessel now rests deep beneath the ocean, a haunting reminder of human hubris and the power of nature. Over the years, numerous expeditions have attempted to explore the **shipwreck**, uncovering artifacts that offer insight into the lives of those aboard. Despite its tragic end, the Titanic remains a symbol of both ambition and caution, teaching future generations valuable lessons about safety and preparedness. **در سال ۱۹۱۲، **غرق شدن** تایتانیک به یکی از بدنام ترین فجایع دریایی در تاریخ تبدیل شد. این کشتی که تصور می شد غرق نشدنی است، با یک کوه یخ برخورد کرد و به آرامی در آب های یخ زده اقیانوس اطلس فرو رفت. **لاشه** این کشتی باشکوه اکنون در اعماق دریا آرمیده است و یادآور ترسناک غرور انسانی و قدرت طبیعت است. طی سال ها، بسیاری از اکتشافات برای بررسی **کشتی شکسته** انجام شده است که منجر به کشف اشیایی شد که اطلاعاتی درباره زندگی مسافران ارائه می دهد. با وجود پایان غم انگیزش، تایتانیک همچنان نمادی از جاه طلبی و هشدار باقی مانده است و به نسل های آینده درس های ارزشمندی درباره ایمنی و آمادگی می آموزد. ** - - - ### **4. A Mind Wrecked by Anxiety** **ذهنی درگیر آشفتگی اضطراب** Living with anxiety can make a person feel like a complete **wreck**. Every little decision feels overwhelming, and simple daily tasks turn into exhausting challenges. The mind becomes cluttered with negative thoughts, creating an emotional **wreckage** that is hard to escape. Many people suffering from anxiety struggle to silence the storm inside their heads, constantly fearing the worst. However, therapy and mindfulness techniques can help rebuild a **wrecked** mind, providing hope for a more peaceful and balanced life. **زندگی با اضطراب می تواند فرد را کاملاً **به هم بریزد**. هر تصمیم کوچک طاقت فرسا به نظر می رسد و کارهای ساده ی روزانه به چالش های خسته کننده تبدیل می شوند. ذهن پر از افکار منفی می شود و **آشفتگی احساسی** ایجاد می کند که فرار از آن دشوار است. بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب برای ساکت کردن طوفان ذهن خود تلاش می کنند و دائماً از بدترین اتفاق ممکن می ترسند. با این حال، درمان و تکنیک های ذهن آگاهی می توانند به **ترمیم یک ذهن به هم ریخته** کمک کنند و امیدی برای زندگی آرام تر و متعادل تر فراهم سازند. ** - - - ### **5. The Wreckage of a Tornado** **ویرانی ناشی از گردباد** When the tornado hit the town, it left nothing but **wreckage** in its wake. Homes were completely **wrecked**, cars were overturned, and trees were uprooted. The community was devastated, struggling to recover from the destruction. Volunteers from neighboring areas arrived to help clear the **wreckage** and provide support to the affected families. Despite the hardship, the town showed remarkable resilience, slowly rebuilding what had been lost and finding hope amid the ruins. **وقتی گردباد به شهر برخورد کرد، چیزی جز **ویرانی** از خود باقی نگذاشت. خانه ها کاملاً **ویران شدند**، ماشین ها واژگون شدند و درختان از ریشه کنده شدند. جامعه دچار بحران شد و برای بازیابی از این تخریب تلاش می کرد. داوطلبانی از مناطق مجاور برای پاکسازی **آوارها** و کمک به خانواده های آسیب دیده آمدند. با وجود سختی ها، شهر مقاومت فوق العاده ای نشان داد و به آرامی شروع به بازسازی آنچه از دست رفته بود کرد و در میان خرابه ها امید یافت. ** ### **6. The Wreckage of War** **ویرانی های جنگ** War leaves behind a trail of **wreckage** that lasts for generations. Bombed - out buildings, ruined streets, and displaced families are all signs of a society that has been **wrecked** by conflict. The psychological scars of war are often deeper than the physical damage, as survivors struggle with trauma, grief, and the loss of loved ones. In many war - torn countries, rebuilding efforts take decades, and the wounds of the past never fully heal. However, history has shown that human resilience can overcome even the worst devastation, as communities come together to rise from the **wreckage** and rebuild their futures. **جنگ ردی از **ویرانی** به جای می گذارد که نسل ها ادامه دارد. ساختمان های بمباران شده، خیابان های ویران و خانواده های آواره همگی نشانه های جامعه ای هستند که بر اثر درگیری **داغون شده** است. زخم های روانی جنگ اغلب عمیق تر از خسارت های فیزیکی هستند، زیرا بازماندگان با تروما، اندوه و از دست دادن عزیزانشان دست وپنجه نرم می کنند. در بسیاری از کشورهایی که جنگ را تجربه کرده اند، بازسازی دهه ها طول می کشد و زخم های گذشته هرگز کاملاً التیام نمی یابند. با این حال، تاریخ نشان داده است که مقاومت انسانی حتی می تواند بر بدترین **ویرانی ها** غلبه کند، زیرا جوامع گرد هم می آیند تا از میان **خرابه ها** برخیزند و آینده خود را بسازند. ** - - - ### **7. Wrecked by Addiction** **ویران شده بر اثر اعتیاد** Drug addiction has the power to **wreck** a person's life in ways they never imagined. What starts as a moment of escape or pleasure soon turns into a destructive cycle that leaves individuals physically and emotionally drained. Families of addicts often suffer as well, watching helplessly as their loved ones become shadows of their former selves. The **wreckage** of addiction is not just personal—it affects entire communities, leading to crime, poverty, and broken relationships. While recovery is possible, it requires immense willpower, support, and professional help to rebuild a life that has been **wrecked** by substance abuse. **اعتیاد به مواد مخدر می تواند زندگی یک فرد را به شکلی **ویران کند** که هرگز تصورش را نمی کرد. آنچه به عنوان لحظه ای فرار یا لذت شروع می شود، به زودی به چرخه ای مخرب تبدیل می شود که فرد را از نظر جسمی و روحی کاملاً ناتوان می سازد. خانواده های افراد معتاد نیز رنج می برند، زیرا به طور درمانده نظاره گر سقوط عزیزانشان هستند. **ویرانی** ناشی از اعتیاد تنها شخصی نیست، بلکه کل جوامع را تحت تأثیر قرار می دهد و منجر به افزایش جرم، فقر و روابط از هم گسسته می شود. با اینکه بهبودی ممکن است، اما نیاز به اراده قوی، حمایت اجتماعی و کمک حرفه ای دارد تا زندگی ای که بر اثر سوءمصرف مواد **ویران شده** است، دوباره ساخته شود. ** - - - ### **8. A Career Wrecked by Scandal** **حرفه ای که بر اثر رسوایی نابود شد** One wrong decision can completely **wreck** a successful career. Many public figures, from politicians to celebrities, have seen their reputations destroyed overnight due to scandals or controversies. In the age of social media, a single mistake can spread like wildfire, turning someone from a respected figure into a **wrecked** icon of shame. The **wreckage** of a ruined career is difficult to recover from, as trust and credibility are hard to rebuild once lost. However, some individuals manage to rise from the ashes, learning from their failures and working to restore their public image through honesty and perseverance. **یک تصمیم اشتباه می تواند یک حرفه موفق را کاملاً **نابود کند**. بسیاری از چهره های عمومی، از سیاستمداران گرفته تا سلبریتی ها، دیده اند که اعتبارشان یک شبه به دلیل رسوایی یا جنجال ها از بین رفته است. در عصر رسانه های اجتماعی، یک اشتباه کوچک می تواند مانند آتش گسترش یابد و فردی را از یک شخصیت محترم به **نمادی ویران شده** از شرم تبدیل کند. **ویرانی** ناشی از یک حرفه از دست رفته، بازیابی سختی دارد، زیرا اعتماد و اعتبار، زمانی که از بین بروند، به سختی دوباره به دست می آیند. با این حال، برخی از افراد موفق می شوند از دل شکست هایشان برخیزند و با صداقت و تلاش مداوم، چهره عمومی خود را بازسازی کنند. ** - - - ### **9. The Financial Wreck of the Economy** **بحران اقتصادی و ویرانی مالی** A financial crisis can **wreck** entire economies, leaving millions of people struggling to survive. Stock markets crash, businesses shut down, and unemployment rates skyrocket, creating an atmosphere of uncertainty and despair. The **wreckage** of an economic downturn often takes years to recover from, as governments and financial institutions work to stabilize markets. People who once had stable jobs and comfortable lives find themselves facing bankruptcy and homelessness. However, history has shown that economies can bounce back from **wreckage**, provided that proper measures are taken to rebuild trust and financial stability. **یک بحران مالی می تواند اقتصادهای بزرگی را **ویران کند** و میلیون ها نفر را در تلاش برای بقا قرار دهد. بازارهای سهام سقوط می کنند، کسب وکارها تعطیل می شوند و نرخ بیکاری به شدت افزایش می یابد و فضایی از عدم اطمینان و ناامیدی ایجاد می کند. **ویرانی** ناشی از رکود اقتصادی معمولاً سال ها طول می کشد تا بهبود یابد، زیرا دولت ها و مؤسسات مالی برای تثبیت بازارها تلاش می کنند. افرادی که زمانی شغل های ثابت و زندگی راحت داشتند، ناگهان با ورشکستگی و بی خانمانی روبه رو می شوند. با این حال، تاریخ نشان داده است که اقتصادها می توانند از **ویرانی** بازگردند، به شرطی که اقدامات درستی برای بازسازی اعتماد و ثبات مالی انجام شود. ** - - - ### **10. A Wrecked Friendship Beyond Repair** **دوستی ویران شده ای که دیگر قابل ترمیم نیست** Betrayal can **wreck** even the strongest of friendships. Trust, once broken, is difficult to rebuild, and resentment often lingers long after the initial conflict. Sometimes, misunderstandings or personal differences create a **wreckage** of what was once a meaningful relationship. People may try to reconcile, but if the damage runs too deep, the friendship may remain forever **wrecked**. In such cases, the best option is to accept the loss and move forward, cherishing the good memories while learning valuable lessons about trust and human relationships. **خیانت می تواند حتی قوی ترین دوستی ها را **ویران کند**. اعتمادی که یک بار شکسته شود، به سختی دوباره ساخته می شود و کینه و دلخوری ها اغلب مدت ها پس از درگیری اولیه باقی می مانند. گاهی سوءتفاهم ها یا اختلافات شخصی، **ویرانه ای** از یک رابطه ی پرمعنا می سازند. ممکن است افراد تلاش کنند که دوباره آشتی کنند، اما اگر آسیب بیش از حد عمیق باشد، آن دوستی برای همیشه **ویران شده** باقی می ماند. در چنین شرایطی، بهترین گزینه این است که فقدان را بپذیریم و به جلو حرکت کنیم، خاطرات خوب را حفظ کنیم و درس های ارزشمندی درباره اعتماد و روابط انسانی بیاموزیم. ** chatgpt
قطعات درهم شکسته ی هواپیما یا . . . در تصادف
ریخت و پاش، به هم ریختگی، آشفتگی، خرابکاری.
بقایای چیزی که خراب شده و از بین رفته ( لاشه ) تو مفهوم انتزاعی مثل ( رابطه، امید، برنامه، . . ) در مفهوم فیزیکی ( کشتی، هواپیما، ساختمان، . . )
noun [noncount] : the broken parts of a vehicle, building, etc. , that has been badly damaged or destroyed ◀️Workers sifted through the wreckage of the building, searching for bodies. ◀️ They cleared the wreckage from the track. لاشه خودرو، هواپیما، کشتی که داغون شده
the remains of something that has been badly damaged or destroyed. بقایای چیزی که به شدت آسیب دیده یا نابود شده است. "firemen had to cut him free from the wreckage of the car""آتش نشانان مجبور بودند او را از ( لای ) آهن پاره های ( لاشه ) ماشین آزاد ( خلاص ) کنند"