wreckage

/ˈrekədʒ//ˈrekɪdʒ/

معنی: اتلاف، خرابه، لاشه هواپیما یا ماشین و غیره
معانی دیگر: خراب شدگی، درهم کوبیدگی، فروپاشی، بقایا، (اتومبیل و کشتی و غیره) آهن پاره، بخش های اسقاط شده، لاشه، خرابی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the remains of that which has been wrecked.
مشابه: debris, rubble, ruin, wreck

(2) تعریف: the act of wrecking or the state of being wrecked.
مشابه: destruction

جمله های نمونه

1. Investigators are searching the wreckage of the plane to try to find the cause of the tragedy.
[ترجمه گوگل]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این فاجعه را بیابند
[ترجمه ترگمان]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این تراژدی را بیابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Crash investigators have been sifting through the wreckage of the aircraft.
[ترجمه گوگل]بازرسان سقوط هواپیما در حال بررسی لاشه هواپیما هستند
[ترجمه ترگمان]بازرسان Crash در حال بررسی لاشه هواپیما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ambulance crew removed him from the wreckage.
[ترجمه Farhood] خدمه آمبولانس او را از میان آهن پاره ها بیرون کشیدند
|
[ترجمه گوگل]خدمه آمبولانس او ​​را از لاشه هواپیما خارج کردند
[ترجمه ترگمان]کارکنان آمبولانس او را از زیر آوار بیرون بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wreckage from the plane was scattered over a wide area.
[ترجمه گوگل]لاشه هواپیما در منطقه وسیعی پراکنده شده است
[ترجمه ترگمان]Wreckage از هواپیما در منطقه وسیعی پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Investigators are searching the wreckage of the plane to try and find the cause of the tragedy.
[ترجمه گوگل]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما برای یافتن علت فاجعه هستند
[ترجمه ترگمان]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این تراژدی را بیابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some of the wreckage caused by the explosion fell amid the crowd of spectators.
[ترجمه گوگل]برخی از لاشه های ناشی از انفجار در میان ازدحام تماشاگران سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]برخی از خرابی های ناشی از انفجار در میان جمعیت تماشاگران به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A man was crawling away from the burning wreckage.
[ترجمه گوگل]مردی در حال دور شدن از لاشه در حال سوختن بود
[ترجمه ترگمان]یک نفر از لاشه سوخته در حال خزیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dazed survivors staggered from the wreckage.
[ترجمه گوگل]بازماندگان مات و مبهوت از لاشه هواپیما تلوتلو خوردند
[ترجمه ترگمان]بازمانده های Dazed از لاشه هواپیما به لرزه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pieces of wreckage have been found up to three miles away.
[ترجمه گوگل]قطعاتی از لاشه هواپیما تا سه مایلی پیدا شده است
[ترجمه ترگمان]قطعات لاشه را تا سه میل دورتر پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Firemen managed to pull some survivors from the wreckage.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان موفق شدند تعدادی از بازماندگان را از زیر آوار بیرون بکشند
[ترجمه ترگمان]Firemen موفق شد تا برخی از بازماندگان را از زیر آوار بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Three people died as wreckage blazed, and rescuers fought to release trapped drivers.
[ترجمه گوگل]سه نفر در اثر آتش سوزی لاشه هواپیما جان خود را از دست دادند و امدادگران برای رهاسازی رانندگان گرفتار تلاش کردند
[ترجمه ترگمان]سه نفر در اثر آتش سوزی جان باختند و امدادرسانان برای آزاد کردن رانندگان به دام افتاده مبارزه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Forensic scientists are examining the wreckage for clues about the cause of the explosion.
[ترجمه گوگل]دانشمندان پزشکی قانونی در حال بررسی لاشه هواپیما برای یافتن سرنخ هایی در مورد علت انفجار هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان پزشکی قانونی در حال بررسی لاشه clues در مورد علت این انفجار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He surveyed the wreckage of his expensive equipment.
[ترجمه گوگل]او بقایای تجهیزات گران قیمت خود را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]او لاشه وسایل گران قیمت خود را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Another body has been recovered from the wreckage.
[ترجمه گوگل]جسد دیگری نیز از لاشه هواپیما بیرون آمده است
[ترجمه ترگمان]جسد دیگری از زیر آوار بیرون آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was pinned under the wreckage of the car.
[ترجمه گوگل]زیر لاشه ماشین گیر کرده بود
[ترجمه ترگمان] اون زیر لاشه ماشین گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتلاف (اسم)
loss, waste, destruction, wastage, dissipation, wreckage

خرابه (اسم)
ruin, wreckage

لاشه هواپیما یا ماشین و غیره (اسم)
wreckage

انگلیسی به انگلیسی

• ruin; wreck; remains of a wreck
when a plane, car, or building has been destroyed, you can refer to what remains as the wreckage.

پیشنهاد کاربران

ریخت و پاش، به هم ریختگی، آشفتگی، خرابکاری.
بقایای چیزی که خراب شده و از بین رفته
( لاشه )
تو مفهوم انتزاعی مثل ( رابطه، امید، برنامه، . . )
در مفهوم فیزیکی ( کشتی، هواپیما، ساختمان، . . )
noun
[noncount] : the broken parts of a vehicle, building, etc. , that has been badly damaged or destroyed
◀️Workers sifted through the wreckage of the building, searching for bodies.
◀️ They cleared the wreckage from the track.
لاشه خودرو، هواپیما، کشتی که داغون شده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : wreck
✅️ اسم ( noun ) : wreck / wreckage / wrecker
✅️ صفت ( adjective ) : wrecked
✅️ قید ( adverb ) : _
the remains of something that has been badly damaged or destroyed. بقایای چیزی که به شدت آسیب دیده یا نابود شده است.
"firemen had to cut him free from the wreckage of the car""آتش نشانان مجبور بودند او را از ( لای ) آهن پاره های ( لاشه ) ماشین آزاد ( خلاص ) کنند"
انقراض ( در زیست شناسی )

بپرس