• (1)تعریف: a room or building in which specialized work is done, usu. involving manual or mechanical skills.
• (2)تعریف: a meeting or series of meetings devoted to discussion and demonstration of practical applications in a specialized field or subject. • مشابه: clinic
[ترجمه گوگل]او به عنوان مدیر کارگاه جدید ارتقا یافت [ترجمه ترگمان]او مدیر کارگاه جدید بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This workshop helps young unemployed people in Grimsby.
[ترجمه Tiam] این کارگاه به جوانان بیکار اهل گریمز بی کمک میکند.
|
[ترجمه گوگل]این کارگاه به جوانان بیکار در گریمزبی کمک می کند [ترجمه ترگمان]این کارگاه به جوانان بی کار در Grimsby کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He set up a workshop for his carving.
[ترجمه Tiam] او ( مذکر ) یک کارگاه برای حکاکی کردن خود راه اندازی کرد.
|
[ترجمه Aniras] او کارگاهی برای کنده کاری خود ایجاد کرد.
|
[ترجمه گوگل]او کارگاهی برای کنده کاری خود راه اندازی کرد [ترجمه ترگمان]یک کارگاه برای حکاکی او درست کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This workshop melts down the metal scrap.
[ترجمه گوگل]این کارگاه ضایعات فلزی را ذوب می کند [ترجمه ترگمان]این کارگاه تکه فلز رو ذوب می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He'll chair a weekend workshop on politics.
[ترجمه گوگل]او یک کارگاه آخر هفته در مورد سیاست را اداره خواهد کرد [ترجمه ترگمان]آخر هفته را در سیاست جا به جا خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Someone in the workshop ran away with the design drawing of the new motor.
[ترجمه گوگل]شخصی در کارگاه با طرح طراحی موتور جدید فرار کرد [ترجمه ترگمان]کسی که در کارگاه بود با طراحی موتور جدید فرار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the one-day workshop, she taught us the importance of breathing exercises.
[ترجمه گوگل]او در کارگاه یک روزه اهمیت تمرینات تنفسی را به ما آموزش داد [ترجمه ترگمان]او در کارگاه یک روزه اهمیت تمرینات تنفسی را به ما یاد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The special workshop was presided over by a famous scientist.
[ترجمه گوگل]ریاست کارگاه ویژه را دانشمندی مشهور بر عهده داشت [ترجمه ترگمان]کارگاه ویژه ریاست یک دانشمند مشهور را بر عهده داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I learned these new skills at a workshop on databases.
[ترجمه گوگل]من این مهارت های جدید را در کارگاهی در مورد پایگاه های داده آموختم [ترجمه ترگمان]من این مهارت های جدید را در کارگاه پایگاه های اطلاعاتی یاد گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The workshop covered a wide range of issues.
[ترجمه گوگل]این کارگاه طیف وسیعی از موضوعات را پوشش داد [ترجمه ترگمان]این کارگاه طیف وسیعی از مسائل را پوشش داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] کارگاه [برق و الکترونیک] کارگاه [ریاضیات] کارخانه ی کوچک، کارگاه
انگلیسی به انگلیسی
• shop in which work is carried out, workroom; seminar, brief intensive educational program, discussion group a workshop is a room or building containing tools or machinery for making or repairing things. a workshop on a particular subject is a period of discussion and practical work on that subject by a group of people.
پیشنهاد کاربران
نشست هم اندیشی و تبادل نظر
کارگاه مثال: She attended a photography workshop last weekend. او در آخر هفته گذشته به یک کارگاه عکاسی رفت. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
کارگاه آموزشی/ کارگاه.
workshop n. ( US Und. ) a prostitute’s room within a brothel
workshop ( عمومی ) واژه مصوب: کارگاه آموزشی تعریف: جلساتی که معمولاً در کنار گردهمایی ها برای طرح مشکلات علمی یا بررسی موضوع های مورد بحث در گردهمایی و ارائۀ راهحل های آنها، با همفکری و همکاری شرکتکنندگان، تشکیل میشود
noun [count] 1 : a place where things are made or repaired He's in his workshop working on the lawnmower 2 : a class or series of classes in which a small group of people learn the methods and skills used in doing something ... [مشاهده متن کامل]
a photography/music workshop ■ جایی که کالا ها و وسایل ساخته یا تعمیر میشوند ( صنعتی ) ■ کارگاهی که در آن کارهای فنی آموزش داده میشود
به نظرم همون کارآگاه آموزشی درست تر هست
کارگاه اموزشی
کارگاه - کارگاه آموزشی
مغازه تولیدی
a time when a group of people meet to laern about something
کارگاه نه بیشتر و نه کمتر 😋 البته این کلمه در Reach 1 هم آمده است. 😊 💟
دوره انگیزشی
کارخانه ی کار
کارگاه.
A time when a group of people meet to learn about something
مغازه کاری
کارگاه آموزشی مرسوم تر است.
به نظر من کارگاه و یا اتاق کار مناسب تره برای معنی این کلمه
آموزش یک موضوع توسط استاد به همراه اجرا وتمرین عملی دانش پژوهان در راستای کسب مهارت علمی و عملی در موردموضوع
مغازه ی کار
a time when a group of people meet to laern about something
کارگاه آموزشی
معادل فارسیش: کارسوق سوق واژه ای عربی و بهتر بود فارسی آن یعنی سوک را انتخاب می کردیم! معنی دیگری برای آن: کارگاه آموزشی یا کارگاه بازاری