wittingly

/ˈwɪtɪŋli//ˈwɪtɪŋli/

دانسته، عمدا، تعمدا، قصدا

جمله های نمونه

1. It was clear that, wittingly or unwittingly, he had offended her.
[ترجمه خندان] مشخص بود که خواسته یا ناخواسته او را آزرده خاطر کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]معلوم بود که خواسته یا ناخواسته او را آزرده خاطر کرده است
[ترجمه ترگمان]واضح بود که کلاید، ناخواسته، یا ناخواسته، او را رنجانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I would never wittingly offend him.
[ترجمه گوگل]من هرگز عمداً او را توهین نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من هرگز قصد آزار دهنده او را نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wittingly or unwittingly, some records have explored segments of Byrd's career, but there are many possibilities for going further.
[ترجمه گوگل]خواسته یا ناخواسته، برخی از رکوردها بخش هایی از حرفه برد را بررسی کرده اند، اما احتمالات زیادی برای ادامه دادن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برخی از سوابق و یا ناخودآگاه، بخش هایی از حرفه برد را بررسی کرده اند، اما احتمالات زیادی برای فراتر رفتن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every haulier, wittingly or otherwise, will become involved to some extent in Customs 88 procedures.
[ترجمه گوگل]هر باربری خواه ناخواه تا حدودی درگیر تشریفات گمرک 88 خواهد شد
[ترجمه ترگمان]هر haulier، خواسته یا غیر از این، در برخی از رویه های گمرکی شرکت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wittingly is the dream of all mothers, but often desires, the higher the expectation, the greater the disappointment.
[ترجمه گوگل]آگاهانه آرزوی همه مادران است، اما اغلب آرزوها، هر چه توقع بالاتر باشد، ناامیدی بیشتر است
[ترجمه ترگمان]Wittingly رویای تمام مادران است، اما اغلب آرزو، امید، و امید بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wittingly or otherwise, western business has become the most powerful advocate for engagement with China.
[ترجمه گوگل]به عمد یا در غیر این صورت، تجارت غربی به قدرتمندترین مدافع برای تعامل با چین تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، تجارت غربی به قدرتمندترین مدافع برای مشارکت با چین تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take time to rebuild your boundaries so that it's harder for people to pull your triggers (wittingly or unwittingly).
[ترجمه گوگل]زمانی را برای بازسازی مرزهای خود اختصاص دهید تا برای افراد سخت تر شود که ماشه های شما را (عمدا یا ناخواسته) بکشند
[ترجمه ترگمان]زمان ببرید تا boundaries را بازسازی کنید به طوری که برای مردم سخت تر است که محرک خود را به عنوان خواسته یا ناخودآگاه بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everybody, some more wittingly than others, is playing the game of competitive devaluation. Picking the winner could be a route to profits.
[ترجمه گوگل]همه، برخی آگاهانه تر از دیگران، بازی کاهش ارزش رقابتی را انجام می دهند انتخاب برنده می تواند راهی به سوی سود باشد
[ترجمه ترگمان]همه مهم تر از دیگران بازی کاهش ارزش رقابتی را بازی می کنند انتخاب برنده می تواند مسیری برای سود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The writers of stories and novelettes in 199wittingly or unwittingly make an artistic presentation of this theme.
[ترجمه گوگل]نویسندگان داستان و رمان در سال 199 خواسته یا ناخواسته این مضمون را به صورت هنرمندانه ارائه می کنند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان داستان ها و داستان هایی که در ۱۹۹ خواسته یا ناخودآگاه نوشته شده، یک ارائه هنرمندانه از این موضوع ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He will declare wittingly how the Spirits fell, if desired, and the reason of his own fall.
[ترجمه گوگل]او آگاهانه نحوه سقوط ارواح را در صورت تمایل و دلیل سقوط خود اعلام خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]از روی عمد به این نتیجه رسیده بود که چگونه ارواح از زمین سقوط می کنند و علت سقوط خود او چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They can be either wittingly installed by a person, which has an access to your computer, or be a component part of a virus or any other program.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند به طور آگاهانه توسط شخصی نصب شوند که به رایانه شما دسترسی دارد یا بخشی از یک ویروس یا هر برنامه دیگری باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند یا به طور خواسته توسط فرد نصب شوند، که به کامپیوتر شما دسترسی دارد و یا بخشی از یک ویروس یا هر برنامه دیگری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wittingly or unwittingly, that is what political leaders do all the time.
[ترجمه گوگل]خواسته یا ناخواسته، این همان کاری است که رهبران سیاسی همیشه انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]Wittingly یا ناخودآگاه، این همان چیزی است که رهبران سیاسی در تمام طول زمان انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These triggers can come wittingly or unwittingly from our adversaries or from our friends and colleagues.
[ترجمه گوگل]این محرک ها می توانند آگاهانه یا ناخواسته از طرف دشمنان ما یا از طرف دوستان و همکاران ما بیایند
[ترجمه ترگمان]این محرک ها ممکن است ناخواسته یا ناخواسته از طرف دشمنان یا دوستان و همکاران ما وارد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every day, wittingly or unwittingly, we make a myriad of connections with people around the world.
[ترجمه گوگل]هر روز، خواسته یا ناخواسته، ما ارتباطات بی شماری با مردم سراسر جهان برقرار می کنیم
[ترجمه ترگمان]هر روز خواسته یا ناخودآگاه، هزاران ارتباط با مردم سراسر جهان ایجاد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] عالمأ و عامدأ

انگلیسی به انگلیسی

• in an informed manner; in a deliberate manner
if you do something wittingly, you are fully aware of what you are doing and what its consequences will be; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس