wise man


جادوگر، ساحر، طلسم گر، افسونگر

جمله های نمونه

1. It is a wise man that makes no mistakes.
[ترجمه گوگل]این مرد عاقل است که هیچ اشتباهی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این مرد عاقلی است که هیچ اشتباهی مرتکب نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is the wise man who is the honest man.
[ترجمه گوگل]او مرد خردمندی است که صادق است
[ترجمه ترگمان]او مرد عاقلی است که آدم درستکاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A wise man is never less alone than when (he is) alone.
[ترجمه گلی افجه] خردمند در تنهایی کمتر از هر زمانی تنهاست
|
[ترجمه گوگل]انسان عاقل هرگز کمتر از زمانی که (او) تنها است، نیست
[ترجمه ترگمان]انسان خردمند هرگز کم تر از (او)تنها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Words are the wise man’s counters and the fool’s money.
[ترجمه گوگل]کلمات پیشخوان انسان عاقل و پول احمق هستند
[ترجمه ترگمان]کلمات مرد عاقل و پول احمق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fool talks, and the wise man thinks.
[ترجمه گوگل]احمق حرف می زند و عاقل فکر می کند
[ترجمه ترگمان]احمق حرف می زند و مرد عاقل فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A wise man never loses anything if he has himself.
[ترجمه گوگل]انسان عاقل اگر خودش را داشته باشد هرگز چیزی را از دست نمی دهد
[ترجمه ترگمان]یک مرد عاقل هیچ وقت چیزی را از دست نمی دهد اگر خودش را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A wise man thinks all that he says, a fool says all that he thinks.
[ترجمه گوگل]مرد عاقل هر چه می گوید فکر می کند، یک احمق هر چه فکر می کند می گوید
[ترجمه ترگمان]یک آدم عاقل همه چیزهایی را که می گوید فکر می کند، یک احمق تمام چیزهایی را که فکر می کند می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A wise man will make tools of what comes to hand.
[ترجمه گوگل]یک مرد عاقل از آنچه به دست می آید ابزار می سازد
[ترجمه ترگمان]یک مرد عاقل از هر چیزی که به دست می آید ابزار درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Riches serve a wise man but command a fool.
[ترجمه گوگل]ثروت در خدمت انسان عاقل است اما به احمق فرمان می دهد
[ترجمه ترگمان]Riches به یک مرد عاقل خدمت می کنند اما به یک احمق فرمان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is not a wise man who cannot play the fool on occasion.
[ترجمه گوگل]او مرد عاقلی نیست که نتواند گاهی احمق بازی کند
[ترجمه ترگمان]او آدم عاقل و عاقلی نیست که بتواند در این مورد احمق بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is a wise man who speaks little.
[ترجمه گوگل]او مرد خردمندی است که کم حرف می زند
[ترجمه ترگمان]مرد عاقلی است که کم حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To a wise man one word is enough.
[ترجمه گوگل]برای یک مرد عاقل یک کلمه کافی است
[ترجمه ترگمان]به نظر یک مرد خردمند، یک کلمه کافیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fool may give a wise man counsel.
[ترجمه گوگل]احمق ممکن است به یک مرد عاقل نصیحت کند
[ترجمه ترگمان]یک احمق می تواند مشاور خوبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• smart man, sage

پیشنهاد کاربران

A man above the age of 50 that either has a grandson or rides a horse ( or both ) and says wise things.
انسان خردمند
ساحر و جادوگر - مجوس

بپرس