windbag

/ˈwɪndˌbæɡ//ˈwɪndbæɡ/

معنی: سخنران پرگو، نطاق رودهدراز، کیسه باد
معانی دیگر: (عامیانه) آدم پرحرف، حراف، وراج، پر چونه، سخنران پرگو، نطاق، روده دراز، کیسه باد، سینه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who talks lengthily or pretentiously.

جمله های نمونه

1. This is the windbag of the world talking.
[ترجمه گوگل]این کیسه بادی حرف دنیاست
[ترجمه ترگمان]این windbag جهان است که صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She called him rabble-rouser, windbag, fraud.
[ترجمه گوگل]او او را غوغاگر، کیسه بادی، کلاهبردار نامید
[ترجمه ترگمان] اون بهش می گفت اراذل و اوباش، کلاه بردار، کلاه بردار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After all, they don't call you old windbag for nothing!
[ترجمه مریم سالک زمانی] بیخود نیست که بهت میگن پرچونۀ کهنه کار!
|
[ترجمه گوگل]بالاخره بیهوده به تو کیسه بادی قدیمی نمی گویند!
[ترجمه ترگمان]به هر حال، آن ها تو را به خاطر هیچ چیز پیر صدا نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You poor guy! Everyone knows he's a real windbag.
[ترجمه مریم سالک زمانی] بیچاره مگه نمیدونی که اون یک وراج تمام عیاره!
|
[ترجمه گوگل]ای بیچاره! همه می دانند که او یک کیسه بادی واقعی است
[ترجمه ترگمان]! مرتیکه بیچاره همه می دونن که اون یه آدم windbag
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everyone knows he's a real windbag.
[ترجمه گوگل]همه می دانند که او یک کیسه بادی واقعی است
[ترجمه ترگمان]همه می دونن که اون یه آدم windbag
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. John is such a windbag . He can talk for hours at a time without saying anything.
[ترجمه مریم سالک زمانی] جان واقعادر روده درازی نظیر نداره، میتونه یکریز و بی وقفه آسمان و زمین را به هم ببافه
|
[ترجمه گوگل]جان چنین کیسه بادی است او می تواند ساعت ها بدون اینکه چیزی بگوید صحبت کند
[ترجمه ترگمان]جان خیلی windbag او می تواند ساعت ها بدون این که چیزی بگوید، ساعت ها حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's only one of half a dozen committee members, and anyway he's just a windbag!
[ترجمه گوگل]او فقط یکی از نیم دوجین عضو کمیته است، و به هر حال او فقط یک کیسه بادی است!
[ترجمه ترگمان]اون فقط یکی از نیم دوجین عضو کمیته هست، و در هر حال اون فقط یه windbag
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. B : You poor guy! Everyone knows he's a real windbag.
[ترجمه گوگل]ب: ای بیچاره! همه می دانند که او یک کیسه بادی واقعی است
[ترجمه ترگمان]! مرتیکه بیچاره همه می دونن که اون یه آدم windbag
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخنران پرگو (اسم)
windbag

نطاق روده دراز (اسم)
windbag

کیسه باد (اسم)
windbag

انگلیسی به انگلیسی

• arrogant person who talks excessively about meaningless things; bag from which air flows in the pipes of a bagpipe to make sound
if you describe someone as a windbag, you mean that they talk a great deal in a boring way; an informal word.

پیشنهاد کاربران

noun [ C] informal /disapproving
a person who talks too much about boring things
اسم، غیر رسسمی، ناپسند
فردی که بیش از حد در مورد چیزهای خسته کننده صحبت می کند
پرچانه، وراج، حرّاف
Synonym;
...
[مشاهده متن کامل]

gasbag /informal
The politician was criticized for being a windbag and not saying anything of substance.
The professor’s lectures were so boring that many students thought he was a windbag.
The CEO was known for being a windbag and talking for hours without saying anything meaningful.
The talk show host was accused of being a windbag and interrupting his guests.
The author’s latest book was criticized for being a windbag and containing too much unnecessary detail.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/windbag• https://www.merriam-webster.com/dictionary/windbag
Gasbag
پُر حرف
ورّاج
پُرچانه
کسی که زیاد حرف میزند.
پوچ توخالی
ورّاج - پرحرف

بپرس