wicket

/ˈwɪkət//ˈwɪkɪt/

معنی: در، حلقه، چوگان، دریچه، باجه، دروازه کوچک
معانی دیگر: (دربچه ای که در دروازه یا در بزرگتر تعبیه شده) درچه، (باجه ی بانک یا اتاقک فروش بلیط و غیره) دریچه، دهانه ی باجه، دریچه ی سد، آب برگردان، آب بند، در بازی کریکت چوگان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: sticky wicket
(1) تعریف: a small door or gate, usu. set in or near a larger one for use when the larger one is locked.

(2) تعریف: a small opening in a wall, usu. covered by a grill or glass, such as a ticket window or bank teller's partition.

(3) تعریف: in cricket, either of two gatelike objects placed 22 yards apart, each consisting of three wood stumps with two pieces of wood laid across the top, that are the bowler's targets and between which batters run to score.

(4) تعریف: a sluice gate.

(5) تعریف: any small gatelike object, such as one of the wire arches through which players hit the ball in croquet.

(6) تعریف: the area around the bowler's targets in cricket, or the cricket pitch itself.

جمله های نمونه

1. This is something of a sticky wicket you've got us into.
[ترجمه گوگل]این چیزی شبیه دریچه چسبناکی است که ما را وارد آن کرده اید
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که ما را وارد آن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Defending his wicket watchfully, the last man is playing out time.
[ترجمه گوگل]آخرین مرد که با هوشیاری از ویکت خود دفاع می کند، در حال بازی کردن است
[ترجمه ترگمان]آخرین کسی که ساعتش را از دست می دهد، وقت آن است که مشغول بازی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He peeled his partner's ball through the last wicket.
[ترجمه گوگل]او توپ شریک خود را از آخرین دروازه عبور داد
[ترجمه ترگمان]گلوله هم رقص خود را در آخرین فرصت باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fielders crouch around the batsman's wicket.
[ترجمه گوگل]زمین‌بازها دور ویکت ضربه‌زن خمیده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان در اطراف ویکت توپ ضربه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He didn't hit out, but hit the wicket by a fluke.
[ترجمه گوگل]او ضربه ای نزد، اما به طور تصادفی به ویکت ضربه زد
[ترجمه ترگمان]او سرش را تکان نداد، اما با یک حرکت ناگهانی به دروازه ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Border shared in a fourth wicket stand of 147 in 35 overs with Damien Martyn, who continued his impressive run.
[ترجمه گوگل]بوردر در جایگاه چهارم ویکت 147 در 35 اور با دیمین مارتین، که به دویدن چشمگیر خود ادامه داد، به اشتراک گذاشت
[ترجمه ترگمان]دومین ویکت در ویکت چهارم ۱۴۷ رانی در ۳۵ اور با Damien Martyn بود که به اجرای موثر خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And the one wicket he didn't take?
[ترجمه گوگل]و یک ویکتی که نگرفت؟
[ترجمه ترگمان]و تنها چیزی که ازش استفاده نکرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Co-operative also had double doors with a wicket gate leading into a cobbled yard.
[ترجمه گوگل]تعاونی همچنین دارای درهای دوتایی با دروازه ای بود که به حیاط سنگفرش شده منتهی می شد
[ترجمه ترگمان]تعاونی تعاونی همچنین در یک دروازه کوچک که به حیاط سنگفرش منتهی می شد، دو لنگه در داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Formby suffered a crushing 10 wicket defeat at home to local rivals Southport.
[ترجمه گوگل]فورمبی در خانه مقابل ساوتپورت، رقیب محلی خود، با 10 ویکت شکست خورد
[ترجمه ترگمان]Formby با شکست دادن ۱۰ ویکت در خانه به رقبای محلی Southport شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He went back through the wicket gate, crossed the darkening village green.
[ترجمه گوگل]از دروازه ویکت برگشت، از دهکده سبز تاریک گذشت
[ترجمه ترگمان]از دروازه بیرون رفت و سبزی را به رنگ سبز تیره در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He went up through the wicket gate and into the cemetery, a quiet, surprisingly well-kept plot.
[ترجمه گوگل]او از گیت ویکت بالا رفت و وارد گورستان شد، قطعه‌ای آرام و به‌طور شگفت‌انگیزی مرتب
[ترجمه ترگمان]از دروازه کوچک گذشت و به گورستان که به طرز شگفت انگیزی شگفت انگیز بود، رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Occasionally he would step down the wicket and slog my straight medium pacer straight and high over my head.
[ترجمه گوگل]گهگاه از ویکت پایین می‌رفت و ضربان‌دار متوسط ​​مستقیم من را مستقیم و بالا روی سرم می‌کشید
[ترجمه ترگمان]گاه گاه از دریچه به پایین قدم برمی داشت، باریک و باریک مرا صاف و صاف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I was dotting about behind the wicket.
[ترجمه گوگل]داشتم به پشت دریچه نگاه می کردم
[ترجمه ترگمان]من در پشت این در یک نقطه کوچک را روشن کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wicket in the main doors was still unlocked then, after they brought the horses back after the flood.
[ترجمه گوگل]پس از آنکه آنها اسب ها را پس از سیل به عقب آوردند، دریچه درهای اصلی هنوز باز بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن که اسب ها پس از سیل اسب ها را آوردند، در اصلی هنوز باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The easiness of the wicket was further confirmed when Durham's bowlers also failed to extract any joy from it.
[ترجمه گوگل]سهولت ویکت زمانی بیشتر تایید شد که بولرهای دورهام نیز نتوانستند از آن لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]وقتی که توپ گیران دوره ام نتوانستند هیچ شادی از آن استخراج کنند، سادگی این اختلاف بیشتر مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در (اسم)
valve, pearl, pylon, wicket, plug, door, doorpost, doorjamb

حلقه (اسم)
loop, ring, segment, annulus, reel, chain, hoop, vortex, wicket, gird, girdle, hank, volute, wisp, curl, cincture, convolution, earring, gyre, eyelet, facia, fascia, ferrule, grummet, handfast, whorl

چوگان (اسم)
bat, wicket, mallet

دریچه (اسم)
scuttle, gate, hatch, valve, trap, window, porthole, choke, vent, wicket, lid, closure, slacker, hatchway, sallyport, trapdoor

باجه (اسم)
eye, counter, wicket

دروازه کوچک (اسم)
wicket

تخصصی

[زمین شناسی] دریچه

انگلیسی به انگلیسی

• small door or gate; opening or small window in a door; framework of markers at which the bowler aims the ball (in cricket); ticket office (slang)
in cricket, a wicket is a set of three upright sticks with small sticks on top of them at which the ball is bowled. you also use wicket to refer to the area of grass between two wickets on a cricket pitch.
in cricket, when a bowler takes a wicket, the batsman is out.

پیشنهاد کاربران

wicket gate درهای کوچک و باریکی که برای مساحت زیادی، ساخته می شود؛ مثلا در چوبی مزرعه که بین حصارهای چوبی است. یا دری که برای ورود به منطقه ای نظامی ست که معمولا به اندازه یک نفر می توان تردد کرد. در کل به معنای در کوچکی است که برای مساحت های زیادی ساخته می شود.

بپرس