whittle down

جمله های نمونه

1. We need to whittle down the list of guests for the party.
[ترجمه گوگل]ما باید لیست مهمانان مهمانی را کم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید لیست مهمان ها را برای مهمانی پایین بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The president has agreed to whittle down his proposal.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با کاهش پیشنهاد خود موافقت کرده است
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور موافقت کرده است که پیشنهادش را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I finally managed to whittle down the names on the list to only five.
[ترجمه گوگل]در نهایت موفق شدم اسامی موجود در لیست را به پنج نفر کاهش دهم
[ترجمه ترگمان]بالاخره تونستم اسامی رو که فقط ۵ تا بود رو از بین ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can rely on these keen-eyed bowmen to whittle down the enemy's numbers as they advance.
[ترجمه گوگل]شما می توانید به این کمانداران با چشمان تیزبین تکیه کنید تا با پیشروی اعداد دشمن را کم کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید بر این کمانداران با چشم مشتاق تکیه کنید تا تعداد دشمن را همانطور که پیش می روند، کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is good because it allows you to whittle down those superior numbers.
[ترجمه گوگل]این خوب است زیرا به شما امکان می دهد تا آن اعداد برتر را کم کنید
[ترجمه ترگمان]این خوب است چون به شما این امکان را می دهد که آن اعداد برتر را کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eliminate the filler, and whittle down your notes from every class or reading into a specific portion- a page, or 1/2 a page.
[ترجمه گوگل]پرکننده را حذف کنید و یادداشت‌های خود را از هر کلاس یا خواندن در یک بخش خاص - یک صفحه یا 1/2 صفحه - کم کنید
[ترجمه ترگمان]پخش کننده را حذف کنید، و یادداشت خود را از هر کلاس حذف کنید و یا در یک قسمت خاص بخوانید - یک صفحه، یا ۱ \/ ۲ یک صفحه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vague vows to whittle down wasteful spending have been effective until now.
[ترجمه گوگل]وعده های مبهم برای کاهش هزینه های بیهوده تاکنون موثر بوده است
[ترجمه ترگمان]Vague سوگند یاد می کند که خرج هدر رفتن wasteful تا به امروز موثر بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. China is also trying to whittle down iron-ore prices in talks with Rio and other suppliers.
[ترجمه گوگل]چین همچنین در حال تلاش برای کاهش قیمت سنگ آهن در مذاکرات با ریو و سایر تامین کنندگان است
[ترجمه ترگمان]همچنین چین می کوشد تا قیمت سنگ معدن را در مذاکرات با ریو و دیگر تامین کنندگان کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They won't whittle down your salaries.
[ترجمه گوگل]آنها حقوق شما را کم نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها حقوق شما را کاهش نخواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nowak has been busy working on how to whittle down the emergence of life into the simplest possible chemical system that he can describe mathematically.
[ترجمه گوگل]نواک مشغول کار بر روی چگونگی کاهش پیدایش حیات در ساده‌ترین سیستم شیمیایی ممکن بوده است که می‌تواند به صورت ریاضی توصیف کند
[ترجمه ترگمان]نواک مشغول کار بر روی این است که چگونه ظهور زندگی را به ساده ترین سیستم شیمیایی ممکن تبدیل کند که می تواند ریاضی را توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are trying to whittle down our salaries.
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند حقوق ما را کم کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا حقوق ما را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other ways to whittle down banks are thinkable.
[ترجمه گوگل]راه های دیگری برای کاهش بانک ها قابل تصور است
[ترجمه ترگمان]راه های دیگری برای پایین آوردن بانک ها، قابل متصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Profits are whittle down by the ever - rising cost of energy.
[ترجمه گوگل]با افزایش هزینه انرژی، سودها کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]سودها توسط هزینه های فزاینده انرژی کاهش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This war is a bid by the Tigrayan nationalists to whittle down their northern neighbour.
[ترجمه گوگل]این جنگ تلاشی از سوی ناسیونالیست های تیگرایان است تا همسایه شمالی خود را کمرنگ کنند
[ترجمه ترگمان]این جنگ پیشنهاد ملی گرایان Tigrayan است که همسایه شمالی خود را به خاک بسپارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cut down, reduce

پیشنهاد کاربران

بپرس