1. white cloth shows dirt
پارچه ی سفید چرک تاب است.
2. white clothes dirty easily
لباس سفید زود کثیف می شود.
3. white corpuscles
گویچه های سفید خون
4. white feathers covered the small bird's body
پر سپید،تن پرنده ی کوچک را پوشانده بود.
5. white flowers
گل های سپید
6. white flowers on a red background
گل های سفید در زمینه ی سرخ
7. white friars
راهبان سپید کسوت
8. white magic
سحر و جادوی بی زیان
9. white marble threaded with blue and black lines
مرمر سفیدی که با خط های آبی و سیاه رگه دار شده است
10. white marble with red veins
مرمر سفید با رگه های قرمز
11. white meat
گوشت سفید،گوشت ماهی و مرغ
12. white schools
مدارس سفیدپوستان
13. white supremacists
سفید پوستان برتری گرای
14. white wine
شراب سفید
15. white as a sheet
سفید همچون ملافه ی سفید (به ویژه در اثر ترس و غیره)،مثل گچ
16. white as snow
سفید مثل برف،بسیار سفید
17. a white abbey
کلیسای سفید پوشان
18. a white flag is a token of surrender
پرچم سفید علامت تسلیم است.
19. a white knight
سلحشور سفید زره
20. a white lie
دروغ مصلحت آمیز
21. a white plate with a red band around the edge
بشقاب سفید با لبه ی قرمز
22. a white shirt free from any soil
پیراهنی سفید و عاری از هر گونه لک
23. a white spirit
روح پاک
24. a white stripe down the center of the road
یک خط سفید در وسط جاده
25. a white table-cloth with yellow stripes
یک رومیزی سفید با راه راه های زرد
26. her white hands were curled around the cup
دستان سفیدش دور فنجان حلقه شده بودند.
27. ivory white
سپید عاجی
28. pale white
ویر،سپید مایل به زرد
29. the white apparel of winter
جامه ی سپید زمستان
30. the white bib of a rooster
سینه ی سفید یک خروس
31. the white cat moused in the storeroom
گربه ی سفید در انبار موش می گرفت.
32. the white clouds through which the moon peered
ابرهای سپیدی که ماه از میان آنها پدیدار شد
33. the white desert sand reflects the heat of the sun
شن های سپید صحرا حرارت خورشید را پس تافت می کنند.
34. the white hills of northern canada
تپه های پوشیده از برف شمال کانادا
35. the white marble is streaked with red and brown
سنگ مرمر سفید دارای رگه های قرمز و قهوه ای است.
36. the white race
نژاد سفید
37. wash white cottons in hot water
لباس های پنبه ای سفید را با آب گرم بشویید.
38. a white lie
دروغ مصلحت آمیز،دروغ بی ضرر
39. bleed white
(رمق یا پول یا منابع) تا ته در کشیدن،بی چیز کردن
40. a clean white shirt
پیراهن پاک و سپید
41. a long white winter
یک زمستان طولانی و پر برف
42. black and white photography
عکسبرداری سیاه و سفید
43. black and white prints
تصویرهای چاپی سیاه و سفید
44. the bride's white skirt was trailing on the ground
دامن سفید عروس روی زمین کشیده می شد.
45. the long white skirt of lake urumieh
کناره ی طولانی و سفید دریاچه ی ارومیه
46. they wear white sox
آنها جوراب سفید کوتاه می پوشند.
47. to become white
سفید شدن
48. show the white feather
(انگلیس - عامیانه) ترس از خود نشان دادن
49. show the white feather
ترس از خود بروز دادن،بزدلی خود را ظاهر کردن
50. a line of white foam where the waves broke on the beach
خطی از کف سفید در آنجایی که امواج به ساحل می خوردند
51. a patch of white on the black horse's forehead
لکه ای سفید برپیشانی اسب سیاه
52. a plume of white feathers projects from its nape
یک دسته پر سفید از قفایش بیرون زده است.
53. a red and white dress
پیراهن قرمز وسفید
54. a ring of white feathers around the neck of a pigeon
طوق پرهای سفید دور گردن کبوتر
55. alternate stripes of white and red
نواره های یک در میان سفید و قرمز
56. black silk with white spots
پارچه ی ابریشم سیاه با خال های سفید
57. foamy clusters of white flowers
خوشه های کف سان گل های سپید
58. he became deathly white
رنگش مثل مرده سفید شد.
59. her face was white with fear
از ترس رنگش پریده بود.
60. julie wore a white dress
جولی یک پیراهن سفید پوشیده بود.
61. paint the walls white to lighten the room
دیوارها را سفید رنگ بزن تا اتاق روشن شود.
62. sign in the white place here
در این جای سفید امضا کنید.
63. the curtain is white with a gold border
پرده سفید است با کناره ی طلایی.
64. the lawn was white with frost
چمن در اثر برفک سفید شده بود.
65. the polar bear's white fur is a kind of adaptation
خز سفید خرس قطبی نوعی سازش با محیط است.
66. the walls are white while the doors are brown
دیوارها به رنگ سفید هستند درحالی که درها قهوه ای اند.
67. this bird has white feathers
این پرنده پرهای سفید دارد.
68. to dye a white shirt red
پیراهن سپید را قرمز رنگ کردن
69. trees masked the white house
درختان،خانه ی سفید را پوشانده بودند.