whim

/ˈwɪm//wɪm/

معنی: خیال، هوس، علاقه دمدمی، وهم، پنداره، وسواس، تلون مزاج، تغییر ناگهانی، هوی و هوس
معانی دیگر: ویر، ریژ، هوسبازی، تلون، هر دم خیالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sudden odd or capricious desire, impulse, notion, or change of mind; whimsy; caprice.
مترادف: caprice, crotchet, vagary, whimsy
مشابه: conceit, dream, eccentricity, fancy, humor, idea, impulse, inspiration, notion, quirk, urge, wish, yen

- On a whim, I decided to look up some of my old friends from high school.
[ترجمه گوگل] از روی هوس، تصمیم گرفتم چند تا از دوستان قدیمی دبیرستانم را جستجو کنم
[ترجمه ترگمان] به خاطر هوس، تصمیم گرفتم که چند تا از دوستان قدیمی ام را از دبیرستان بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The parents spoiled their daughter and gave in to her every whim.
[ترجمه ماهیگیر] والدین دخترشان را لوس کرده و به هر خواسته وی تن دادند
|
[ترجمه گوگل] پدر و مادر دخترشان را لوس کردند و تسلیم هر هوس او شدند
[ترجمه ترگمان] والدین دخترشان را لوس کردند و هر هوس و هوس خود را به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. whim and desire
ریژوکام

2. to gratify a whim
هوسی را اقناع کردن

3. How can I hide away, the whim of fate.
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم پنهان شوم، هوی و هوس سرنوشت
[ترجمه ترگمان]چه طور می توانم پنهان شوم، هوس سرنوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bird's nest is vulnerable to the slightest whim of the weather.
[ترجمه Edi.nozari] لانه ی پرنده آسیب پذیر است در برابر کوچکترین تغیر ناگهانیه هوا
|
[ترجمه گوگل]لانه پرنده در برابر کوچکترین هوای هوا آسیب پذیر است
[ترجمه ترگمان]لانه پرندگان در برابر هر هوس هوا آسیب پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I didn't leave just on a whim .
[ترجمه گوگل]من فقط از روی هوس ترک نکردم
[ترجمه ترگمان]من فقط هوس نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We booked the holiday on a whim.
[ترجمه یاسر] ما از روی هوس و عشق تعطیلات رو رزرو کردیم
|
[ترجمه گوگل]ما تعطیلات را از روی هوس رزرو کردیم
[ترجمه ترگمان]ما برای یک هوس تعطیلات را رزرو کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We decided, more or less on a whim, to sail to Morocco.
[ترجمه گوگل]ما کم و بیش از روی هوس تصمیم گرفتیم با کشتی به مراکش برویم
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که هر چه بیشتر یا کم تر در هوس حرکت کنیم تا به مراکش سفر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He appeared and disappeared at whim.
[ترجمه Edi.nozari] در یک چشم به هم زدن ظاهر و ناپدید شد.
|
[ترجمه گوگل]او ظاهر شد و به هوس ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]او در هوس ظاهر شد و ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We bought the house on a whim.
[ترجمه گوگل]خانه را از روی هوس خریدیم
[ترجمه ترگمان] ما خونه رو روی هوس خریدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He flew into a whim and went swimming on a cold winter day, and got a fever soon afterwards.
[ترجمه گوگل]او در یک روز سرد زمستانی به هوا رفت و به شنا رفت و کمی بعد تب گرفت
[ترجمه ترگمان]به هوس افتاد و در یک روز سرد زمستانی شنا کرد و به زودی تب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She bought that dress on a whim.
[ترجمه گوگل]او آن لباس را از روی هوس خرید
[ترجمه ترگمان] اون لباس رو هوس کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He panders to her every whim.
[ترجمه گوگل]او به هر هوس او را تشویق می کند
[ترجمه ترگمان]او هر هوسی را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You cannot choose to absent yourself on a whim.
[ترجمه mahshid ghalati] تو نمیتوانی هوسی غیبیت خود را انتخاب کنی
|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید انتخاب کنید که از روی هوس غیبت کنید
[ترجمه ترگمان] تو نمیتونی تصمیم بگیری که تو هوس باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Slaves could be bought and sold at the whim of their masters.
[ترجمه گوگل]برده ها را می شد به میل اربابانشان خرید و فروخت
[ترجمه ترگمان]برده ها را می شد خرید و به هوس اربابان خود فروخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Everyone was entirely subject to the whim of the Sultan.
[ترجمه گوگل]همه کاملاً تابع هوس سلطان بودند
[ترجمه ترگمان]همه به شدت تحت تاثیر هوس سلطان قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیال (اسم)
illusion, fiction, impression, vision, apparition, deliberation, intention, guess, thought, design, fancy, idea, notion, imagination, phantom, ghost, mind, meditation, plan, whim, whim-wham, reverie, cogitation, hallucination, figment, dream, simulacrum, spectrum, fantom, speculation, phantasma, wraith

هوس (اسم)
longing, fancy, calf love, lust, caprice, fad, whim, whimsy, fantasy, whim-wham, concupiscence, crotchet, humoresque, whimsey, scape, whigmaleerie, gee, heartthrob, libido, megrim

علاقه دمدمی (اسم)
freak, caprice, fad, whim, whimsy, whim-wham

وهم (اسم)
illusion, fiction, delusion, fancy, specter, whim, fantasy, hallucination, figment, whigmaleerie, mirage

پنداره (اسم)
fancy, imagination, whim

وسواس (اسم)
freak, whim, whimsy, fantasy, whim-wham, whimsey, scape, obsession, scrupulosity, maggot

تلون مزاج (اسم)
whim, whimsy, flightiness, whimsey, inconstancy, whigmaleerie

تغییر ناگهانی (اسم)
mutation, whim, quirk, revulsion, peripeteia

هوی و هوس (اسم)
whim, vagary

تخصصی

[زمین شناسی] چرخ دنده بادی به کار گرفته شده برای حمل از چاه، شامل منبع قدرت و یک استوانه بادی .

انگلیسی به انگلیسی

• fancy, caprice, notion, impulse; device for operating a hoisting rope in a mine
a whim is a sudden desire to do or have something without any particular reason.

پیشنهاد کاربران

هوس
مثال:
A person who doesn’t believe in God from the depths of their heart may experience a momentary flash of enlightenment, but then that light is extinguished by their desires, whims, forgetfulness, negligence, and other shortcomings.
...
[مشاهده متن کامل]

آدمی که از اعماق دل ایمان به خدا ندارد ممکن است یک برق زودگذر از روشنایی را تجربه کرده باشد اما بعد آن نور بواسطه امیال و �هوس� ها فراموشکاری ها و غفلت ها و دیگر عیوب خاموش می شود.

هوس - اسم
She bought the dress on a whim
بوالهوسی - اسم
His whims are unpredictable
میل ناگهانی - اسم
I booked the flight on a whim
تصمیم ناگهانی - اسم
He was prone to sudden whims
علی رغم زحمت همه دوستان، منتهی به بعضیا از آنها به "هوس"، "هوس زودگذر" یا "از روی هوس" اشاره کردن برای معنی این کلمه. به نظرم باتوجه به معنی مریام وبستر تعریف درستی نیست.
whim implies a fantastic, capricious turn of mind or inclination [Merriam Webster]
...
[مشاهده متن کامل]

دوستمون سایه و زهرا کهدویی به درستی به معنی "تمایل یا میل آنی" اشاره کردند. این تعریف درست تر بنظر میرسه.

میل آنی
whim
شاید از نگر ریشه شناسی با " وَهم " همریشه باشد.
تمایل آنی
cruel whims هوس های بی رحمانه - وسوسه های بی رحمانه
فکروخیال
خیال واهی
انگیزه ی ناگهانی
هَوی و هَوس
ویار برای زنان باردار هم سنگ زیر رو داره:
( Pregnancy )
Craving
هر چند این واژه تنها برای ویار و زنان باردار استفاده نمی شه.
On a whim
در یک چشم بهم زدن ، در آنه واحد
خیال باطل، پنداره
A whim is a wish to do or have something which seems to have no serious reason or purpose behind it, and often occurs suddenly.
- خواسته یا ایده ای که به طور ناگهانی یا از روی هوس اتفاق میفته.
- هوس . وسوسه . میل
- هوس زودگذر
on a whim
از روی هوس
ویار ( زن حمله )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس