اسم ( noun )
• (1) تعریف: a period of time.
• مشابه: spell, stretch, time
• مشابه: spell, stretch, time
- Please stay and talk for a while; I've made some coffee.
[ترجمه امیر] لطفاً بمانید و برای مدتی صحبت کنید، من مقداری قهوه آماده کرده بودم|
[ترجمه parsa] لطفا بنشینید و مدتی صحبت کنید. من قهوه آماده کرده ام|
[ترجمه محمد حیدری] میشه چند لحظه بمونی و صحبت کنیم, من ( تازه ) قهوه آماده کردم.|
[ترجمه ابوالفضل] لطفاً بمان وحرف بزن تا زمانیکه من قهوه درست کنم.|
[ترجمه Ali] لطفا بمانید و قدری حرف بزنید ، من نقداری قهوه درست کرده ام|
[ترجمه حمید سالاری] لطفا مدت زمانی بمانید و صحبت کنید؛ مقداری قهوه درست کرده ام.|
[ترجمه حمید سالاری] لطفا یکم بمونید و صحبت کنید؛ مقداری قهوه آماده کرده ام. . . . . . . . . . ( for a while = for a short time )|
[ترجمه Yekta] لطفا بمانید و چند دقیقه صحبت کنید تا من قهوه آماده کنم|
[ترجمه yalda] لطفا بمانید و حرف بزنید چند لحظه من مقداری قهوه اماده کردام|
[ترجمه گوگل] لطفا بمانید و کمی صحبت کنید یه قهوه درست کردم[ترجمه ترگمان] لطفا بمانید و مدتی صحبت کنید من قهوه درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We skated for a while, but then we had to take a rest.
[ترجمه امیر] ما برای مدتی اسکیت سواری کردیم؛سپس باید استراحت می کردیم|
[ترجمه B] برای مدتی اسکیت سواری کردیم اما بعدش باید میرفتیم استراحت کنیم|
[ترجمه miray] مامدتی قدم زدیم ولی بعد مجبور شدیم که استراحت بکنیم/:|
[ترجمه گوگل] مدتی اسکیت زدیم، اما بعد مجبور شدیم استراحت کنیم[ترجمه ترگمان] مدتی با سرسره بازی کردیم، اما بعد مجبور شدیم استراحت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the effort or time given to something.
- If you want to improve quickly, it's worth your while to practice your instrument everyday.
[ترجمه گوگل] اگر می خواهید به سرعت پیشرفت کنید، ارزش این را دارد که هر روز ساز خود را تمرین کنید
[ترجمه ترگمان] اگر می خواهید به سرعت پیشرفت کنید، ارزشش را دارد که هر روز ابزار خود را تمرین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر می خواهید به سرعت پیشرفت کنید، ارزشش را دارد که هر روز ابزار خود را تمرین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ربط ( conjunction )
• (1) تعریف: during the time that; as long as.
- I will not speak to you while you are angry.
[ترجمه Yekta] من با تو صبحت نخواهم کرد ، وقتی که عصبانی هستی|
[ترجمه 🖤] من با تو حرف نخواهم زد وقتی تو عصبانی هستی|
[ترجمه کسری] وقتی عصبانی هستی باهات حرف نمیزنم|
[ترجمه تتلو 🤣😎🗿] من با تو حرف نخواهم زد زمانی ( یا مدتی یا وقتی ) تو عصبانی هستی.|
[ترجمه گوگل] وقتی عصبانی هستید با شما صحبت نمی کنم[ترجمه ترگمان] وقتی عصبانی هستی با تو حرف نمی زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: although.
- While he can't cook, he sews very well.
[ترجمه soraygoular] با این که نمیتونه آشپزی کنه ولی خوب خیاطی میکند|
[ترجمه گوگل] در حالی که نمی تواند آشپزی کند، خیلی خوب خیاطی می کند[ترجمه ترگمان] در حالی که او نمی تواند آشپزی کند، خیلی خوب خیاطی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: and in contrast; whereas.
- He loves dogs, while she favors cats.
[ترجمه amirreza norozi] او عاشق سگ ها است در حالی که گربه ها را ( نیز ) دوست دارد|
[ترجمه ناصح مرادزهی] او سگ ها را دوست دارد درحالیکه عاشق سگ ها است|
[ترجمه Raha] او ( مرد ) عاشق سگ ها است درحالی که او ( زن ) گربه دوست دارد.|
[ترجمه گوگل] او سگ ها را دوست دارد، در حالی که او گربه ها را دوست دارد[ترجمه ترگمان] اون سگ ها رو دوست داره در حالی که اون گربه هارو دوست داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: whiles, whiling, whiled
حالات: whiles, whiling, whiled
• : تعریف: to cause (time) to pass in a carefree and relaxing manner (usu. fol. by away).
• مشابه: idle, loaf
• مشابه: idle, loaf
- We whiled away the days of summer.
[ترجمه Amir.H] ما روزهای تابستان را به بطالت گذراندیم.|
[ترجمه گوگل] روزهای تابستان را دور زدیم[ترجمه ترگمان] ما داشتیم روزای تابستون رو دور می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید