• : تعریف: any of the largest of marine mammals, with a body shaped like a dolphin or porpoise, flippers in place of forelimbs, and a flat, triangular tail. • مشابه: leviathan
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: whales, whaling, whaled
• : تعریف: to hunt whales.
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: whales, whaling, whaled
در زاویه ی چهل و پنج درجه ی سینه ی چپ،نهنگی دیده شد.
5. the whale was blowing a jet of water into the air
نهنگ فواره ای از آب به هوا می دمید.
6. a whale of a
(عامیانه) عالی،بزرگ،محشر،غول آسا
7. a humped whale
نهنگ کوهان دار
8. a prodigious whale
نهنگ عظیم الجثه
9. to harpoon a whale
نهنگ را با آکج صید کردن
10. The whale thrashed the water with its tail.
[ترجمه گوگل]نهنگ با دمش آب را کوبید [ترجمه ترگمان]وال با دمش به آب ضربه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He expressed his revulsion at/against/towards the whale hunting.
[ترجمه گنج جو] نفرت و انزجار خود را از شکار نهنگ ها بر ملا کرد.
|
[ترجمه گوگل]او انزجار خود را از/علیه/از شکار نهنگ ابراز کرد [ترجمه ترگمان]از این جهت نفرت خود را نسبت به وال گیری نسبت به وال نشان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The kids had a whale of a time at the theme park.
[ترجمه گوگل]بچه ها یک نهنگ در پارک موضوعی داشتند [ترجمه ترگمان] بچه ها یه عالمه وقت تو پارک \"پارک\" داشتن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The whale dived as the harpoon struck it.
[ترجمه گوگل]نهنگ با برخورد زوبین به آن شیرجه زد [ترجمه ترگمان]چون زوبین فرود آمد وال فرو رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Throw out a minnow to catch a whale.
[ترجمه گوگل]برای صید نهنگ، مینو را بیرون بیاندازید [ترجمه ترگمان]یک ماهی گول بزنید تا وال صید کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They had a whale of a time at the funfair.
[ترجمه گوگل]آنها یک نهنگ در نمایشگاه سرگرمی داشتند [ترجمه ترگمان]وال ژان وال گیری را در the دیده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. We had a whale of a time on holiday.
[ترجمه h.asgari] ما در تعطیلات یه عالمه وقت داشتیم.
|
[ترجمه فرزان] ما اوقات فوق العاده ای ( محشری ) در تعطیلات داشتیم
|
[ترجمه گوگل]ما یک نهنگ در تعطیلات داشتیم [ترجمه ترگمان]ما در تعطیلات یک وال داشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Norwegian whalers said yesterday they had harpooned a female minke whale.
[ترجمه گوگل]نهنگداران نروژی روز گذشته گفتند که یک نهنگ ماده را به زوبین بردهاند [ترجمه ترگمان]کشتی های وال گیر نروژی گفتند که دیروز یک وال سر زا را به زوبین زده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نهنگ (اسم)
alligator, whale, leviathan, sea cow
بال (اسم)
wing, whale, ball, fin, sail, pinion
بالن (اسم)
dirigible, zeppelin, whale
وال (اسم)
whale, voile
قیطس (اسم)
whale
نهنگ صید کردن (فعل)
whale
انگلیسی به انگلیسی
• very large sea mammal with an air spout on the top of the head hunt whales; thrash, hit repeatedly; attack with criticism a whale is a very large sea mammal.
پیشنهاد کاربران
مشتری کلان قمارباز کلان
تلفظ: وِیُل ( او وِیُل )
معنی: نهنگ، وال تلفظ: وِیُل ( وِ یُ ل )
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] نهنگ اصطلاحی که برای توصیف سرمایه گذارانی استفاده می شود که مقادیر غیرمعمول زیادی ارز دیجیتال دارند، به ویژه آن هایی که سرمایه کافی برای دستکاری بازار دارند.
[ارزهای دیجیتال] نهنگ ( Whale ) کسی که حجم زیادی از یک رمزارز را در اختیار خود دارد که معاملاتش به دلیل حجم بالا روی روند حرکت قیمت تاثیر می گذارد. به کسانی که حجم زیادی از یک رمزارز را در اختیار داشته باشند نهنگ یا ویل می گویند. در مورد ارز دیجیتال بیت کوین، کسی که بیش از ۱۰۰۰ واحد از این رمزارز را در اختیار داشته باشد یک نهنگ محسوب می شود. ... [مشاهده متن کامل]
اهمیت نهنگ ها در اینجاست که برخلاف تریدرهای کوچک که خرید و فروششان هیچ تأثیری روی روند حرکت بازار نمی گذارد، معامله هایی که نهنگ ها انجام می دهند به دلیل حجم بالایشان تأثیر شدیدی روی قیمت ها می گذارند. به همین دلیل است که پیگیری رفتار نهنگ ها مثل انتقال بیت کوین از کیف پول دیجیتال به صرافی، یا از صرافی به کیف پول، یکی از راه های پیشبینی حرکت بازار است زیرا وقتی یک نهنگ مقدار زیادی از بیت کوین هایش را از کیف پول به صرافی منتقل می کند به احتمال زیاد قصد فروش آن ها را دارد که می تواند تأثیر منفی روی قیمت آن رمزارز داشته باشد. جالب است بدانید که براساس آماری که همین چند ماه پیش منتشر شد، ۱۰۰ آدرس برتر بیت کوین از کل ۸۰۰ هزار آدرس فعال این رمزارز، چیزی حدود ۲۰ درصد کل بیت کوین ها را در اختیار دارند.
🐳
معنی عظیم الجثه هم میده A whale of a wheel اشاره به چرخ فلک های بسیار بزرگ داره
نهنگ The whale has a very distinctive call
نهنگ. وال
وال ، نهنگ 🐋🐋
im having a whale of time = having a fantastic time ( collocation advance ) whale = great