westwards

/ˈwestwərdz//ˈwestwədz/

معنی: در جهت مغرب، بسوی باختر، بطرف مغرب
معانی دیگر: رجوع شود به: westward، westward بسوی باختر

جمله های نمونه

1. The first of the airliners winged westwards and home.
[ترجمه گوگل]اولین هواپیمای مسافربری به سمت غرب و خانه بال داشت
[ترجمه ترگمان]اولین هواپیما به سمت غرب و خانه پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The boat drifted westwards in the prevailing winds.
[ترجمه گوگل]قایق در بادهای غالب به سمت غرب حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]قایق به سوی غرب می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They turned westward / westwards after crossing the river.
[ترجمه گوگل]آنها پس از عبور از رودخانه به سمت غرب / غرب چرخیدند
[ترجمه ترگمان]پس از عبور از رودخانه به طرف غرب به طرف غرب حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The two groups set off across the desert westwards towards Ghadames.
[ترجمه گوگل]دو گروه در سراسر صحرا به سمت غرب به سمت قدمس حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]دو گروه به سمت غرب به سمت Ghadames حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their path westwards can still be traced by the chain of distinctive buildings they erected on their way across.
[ترجمه گوگل]مسیر آن‌ها به سمت غرب را هنوز می‌توان با زنجیره‌ای از ساختمان‌های متمایز که در مسیر خود برپا کردند، ردیابی کرد
[ترجمه ترگمان]مسیر آن ها به سمت غرب را می توان با زنجیره ای ساختمان های متمایزی که در راه خود برپا کرده بودند، دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paved road continues westwards past the main temple gate and connects with the road network of the upper town.
[ترجمه گوگل]جاده سنگفرش شده به سمت غرب از دروازه اصلی معبد گذشته و به شبکه جاده های شهر بالا متصل می شود
[ترجمه ترگمان]جاده هموار به سمت غرب امتداد می یابد و با شبکه جاده ای شهر بالا ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Similar reefs may also exist further westwards along the southern flank of the Mid-North Sea High.
[ترجمه گوگل]صخره های مشابه نیز ممکن است بیشتر به سمت غرب در امتداد جناح جنوبی دریای میانه شمال وجود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]صخره های مشابه نیز ممکن است در امتداد جناح جنوبی دریای شمال غربی نیز وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Part of API manufactures start to transfer westwards due to environmental protection and costs domestically.
[ترجمه گوگل]بخشی از تولیدکنندگان API به دلیل حفاظت از محیط زیست و هزینه های داخلی شروع به انتقال به غرب می کنند
[ترجمه ترگمان]بخشی از API شروع به انتقال به سمت غرب به دلیل حفاظت از محیط زیست و هزینه های داخلی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We travelled westwards for several days.
[ترجمه گوگل]چند روزی به سمت غرب سفر کردیم
[ترجمه ترگمان]چند روز به سمت غرب سفر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A person travelling westwards sets his watch behind at each successive time zone.
[ترجمه گوگل]شخصی که به سمت غرب سفر می کند ساعت خود را در هر منطقه زمانی پشت سر می گذارد
[ترجمه ترگمان]یک نفر که به سمت غرب سفر می کند، ساعت خود را پشت سر هم در هر منطقه زمانی متوالی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Soon firemen were hurrying westwards.
[ترجمه گوگل]به زودی آتش نشانان با عجله به سمت غرب حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، firemen به سمت غرب حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He pushed his control westwards.
[ترجمه گوگل]او کنترل خود را به سمت غرب هل داد
[ترجمه ترگمان]او به سمت غرب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were sailing westwards.
[ترجمه گوگل]آنها در حال حرکت به سمت غرب بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها به سمت غرب حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Economists warn that enormous pressures could build up, forcing people to emigrate westwards.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان هشدار می دهند که فشارهای زیادی ممکن است ایجاد شود و مردم را مجبور به مهاجرت به سمت غرب کند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان هشدار داده اند که فشارهای زیاد می تواند باعث ایجاد شده و مردم را وادار به مهاجرت به سمت غرب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در جهت مغرب (صفت)
westerly, westwards

بسوی باختر (قید)
westwards, westward

بطرف مغرب (قید)
westwards, westward

انگلیسی به انگلیسی

• westward, westerly; faces the west
towards the west, westward

پیشنهاد کاربران

بپرس