weasel words

/ˈwiːzəlˈwɝːdz//ˈwiːzəlˈwɜːdz/

واژه های مکرآمیز، حرف گمراه کننده، حرف های دو پهلو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: weasel-worded (adj.)
• : تعریف: statements that are intentionally misleading, ambiguous, evasive, or indirect.

جمله های نمونه

1. And stop using weasel words like "physicality" in place of "cheating".
[ترجمه گوگل]و استفاده از کلمات راسو مانند "فیزیکی" را به جای "تقلب" متوقف کنید
[ترجمه ترگمان]و استفاده از کلمات راسو مانند \"دنیای فیزیکی\" را به جای \"تقلب\" متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He doesn't even like so-called "weasel words"--like saying a food is "virtually fat-free"--that some marketers use to exaggerate claims or minimize weaknesses of products and services.
[ترجمه گوگل]او حتی به اصطلاح "کلمات راسو" را دوست ندارد - مانند گفتن اینکه یک غذا "تقریباً بدون چربی" است - که برخی از بازاریابان برای اغراق در ادعاها یا به حداقل رساندن نقاط ضعف محصولات و خدمات استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]او حتی به اصطلاح weasel - - مانند گفتن یک غذا \"عملا عاری از چربی\" نیست - - که برخی بازاریابان از اغراق در ادعاهای خود اغراق می کنند و یا ضعف محصولات و خدمات را به حداقل می رسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The police report was filled with weasel words.
[ترجمه مریم سالک زمانی] گزارش پلیس چیزی نبود جز مشتی کلی گویی و حرف های دوپهلو
|
[ترجمه گوگل]گزارش پلیس پر از کلمات راسو بود
[ترجمه ترگمان]گزارش پلیس پر از کلمات راسو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government's promises on nurses' pay turned out to be weasel words .
[ترجمه مریم سالک زمانی] وعده های دولتی در مورد پرداخت پرستاران جز کلی بافی چیزی نبود
|
[ترجمه گوگل]وعده های دولت در مورد دستمزد پرستاران حرف های راسویی شد
[ترجمه ترگمان]وعده های دولت در مورد حقوق پرستاران تبدیل به کلمات راسو شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But if you return to my original assertion, you will notice some more weasel words.
[ترجمه گوگل]اما اگر به ادعای اصلی من برگردید، متوجه کلمات راسوی دیگری خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اما اگر به اظهارات اصلی من برگردی، به حرف های weasel بیشتری توجه خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When the thief was being questioned by the police, he tried to fool them with weasel words.
[ترجمه مریم سالک زمانی] دزد هنگام بازجویی توسط پلیس کوشید با حرفهای دوپهلو و کلی بافی آنها را بفریبد.
|
[ترجمه گوگل]زمانی که دزد مورد بازجویی پلیس قرار گرفت، با کلمات راسو سعی کرد آنها را فریب دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی دزد از پلیس بازجویی شد سعی کرد با کلمات weasel آن ها را گول بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• words that have many meanings

پیشنهاد کاربران

کلی گویی - کلی بافی
الفاظ طفره آمیز ( کلمات و عباراتی که با هدف ایجاد تصوری خاص بیان میشه در حالی که یک ادعای مبهمه ) .
مترادف: anonymous authority
سخنان در لفافه

بپرس