wear down

/ˈwerˈdaʊn//weədaʊn/

معنی: از پا در اوردن
معانی دیگر: 1- کهنه کردن یا شدن (در اثر پوشیدن)، فرسودن، ساییدن، ساییده شدن 2- خسته کردن 3- (با اصرار و ابرام) وادار کردن

جمله های نمونه

1. Pipe smokers sometimes wear down the tips of their teeth where they grip their pipes.
[ترجمه گوگل]سیگاری‌های پیپ گاهی اوقات نوک دندان‌هایشان را در جایی که پیپ‌هایشان را می‌گیرند فرسوده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]افراد سیگاری از نوک دندان هایشان که در آن لوله ها را می گیرند استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The strategy was designed to wear down the enemy's resistance.
[ترجمه گوگل]این استراتژی برای از بین بردن مقاومت دشمن طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]این استراتژی برای سرکوب مقاومت دشمن طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The machines start to wear down, they don't make as many nuts and bolts as they used to.
[ترجمه گوگل]ماشین‌ها شروع به فرسودگی می‌کنند، آنها مانند گذشته پیچ و مهره نمی‌سازند
[ترجمه ترگمان]ماشین هایی که شروع به فرسایش می کنند، به اندازه گذشته پیچ و مهره زیادی ایجاد نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They hoped the waiting and the uncertainty would wear down my resistance.
[ترجمه گوگل]آنها امیدوار بودند که انتظار و بلاتکلیفی مقاومت من را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوار بودند که انتظار و عدم اطمینان از مقاومت من بکاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This relentless pressure began to wear down their resistance.
[ترجمه گوگل]این فشار بی امان شروع به از بین بردن مقاومت آنها کرد
[ترجمه ترگمان]این فشار بی امان، مقاومت آن ها را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Grit and sand can wear down every moving part in your bike.
[ترجمه گوگل]شن و ماسه می توانند هر قسمت متحرک دوچرخه شما را فرسوده کنند
[ترجمه ترگمان]سنگ و ماسه می توانند هر قسمت متحرکی را در دوچرخه خود به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As market forces wear down the old ways, discount ventures are catching on.
[ترجمه گوگل]همانطور که نیروهای بازار روش های قدیمی را فرسوده می کنند، سرمایه گذاری های تخفیف در حال گسترش هستند
[ترجمه ترگمان]همانطور که نیروهای بازار از روش های قدیمی استفاده می کنند، سرمایه گذاری تخفیف در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An untidy house can wear down anyone's cheer eventually.
[ترجمه رضا ابراهیمی] یک خانه نامرتب نهایتا ذوق هرکسی را کور می کند.
|
[ترجمه گوگل]یک خانه نامرتب می تواند در نهایت شادی هر کسی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]یک خانه نامرتب بالاخره می تواند سر هر کسی را خوشحال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her defences will wear down after a few weeks in prison.
[ترجمه گوگل]دفاعیات او پس از چند هفته زندان از بین خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]سیستم های دفاعی او پس از چند هفته زندان به پا خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In practice a small pad will wear down more quickly and therefore in not used.
[ترجمه گوگل]در عمل یک پد کوچک سریعتر فرسوده می شود و بنابراین استفاده نمی شود
[ترجمه ترگمان]در عمل، یک پد کوچک به سرعت کم خواهد شد و به همین دلیل استفاده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His reckless ways would often wear down even Obi - Wan's patience, but the two were close friends.
[ترجمه گوگل]شیوه های بی پروا او اغلب حتی صبر اوبی - وان را نیز از بین می برد، اما آن دو دوستان صمیمی بودند
[ترجمه ترگمان]روش های بی ملاحظه او اغلب صبر و شکیبایی را از بین می برد، اما این دو دوست صمیمی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even mountains wear down, even the nuclei of atoms decay.
[ترجمه گوگل]حتی کوه ها فرسوده می شوند، حتی هسته اتم ها نیز از بین می روند
[ترجمه ترگمان]حتی کوه ها هم فرسایش یافته اند، حتی هسته اتم ها رو به زوال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The engine parts will wear down if not properly cared for.
[ترجمه گوگل]قطعات موتور در صورت عدم مراقبت صحیح فرسوده می شوند
[ترجمه ترگمان]قطعات موتور اگر به درستی مورد توجه قرار نگیرد، فرسوده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We hope your persuation will wear down his opposition.
[ترجمه گوگل]امیدواریم اقناع شما مخالفت او را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که persuation شما مخالفت خود را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از پا در اوردن (فعل)
wash out, fag, wear down, kayo, knockout

انگلیسی به انگلیسی

• exhaust; win through perseverance

پیشنهاد کاربران

Taking care of three children was wearing her down . مراقبت از سه بچه داشت او را از پا در می اورد .
عاجز شدن، عاجز کردن، درمانده شدن، درمانده کردن، کلافه شدن، کلافه کردن، به ستوه آوردن
she wears her mother down by making the same requests
او با درخواستهای مشابه، مادرش را عاجز می کند ( یا کلافه می کند یا به ستوه می آورد ) .
از رو بُردنِ کسی
overcome someone or something by persistence
با ایستادگی و پشت کار، بر کسی یا چیزی غلبه کردن/ پیروز شدن
"they wore down their opponents to win the marathon match that lasted more than two hours"
به تدریج انرژی و اعتماد به نفس کسی را کم کردن
به تدریج از بین رفتن
به تدریج نا پدید شدن
فرسایش کوه ها.
از پا درآوردن, خسته کردن، انرژی آدمو گرفتن
از پا انداختن
Wear down بعضی مواقع به معنای خراب کردن میده
To ruin something
با فشار و سریش بازی یه نفر رو وادار به انجام کاری کنی
شور رفتن، از نظر ابعاد و انرژی کوچک شدن یا تحلیل رفتن
به تدریج تحلیل رفتن و ضعیف شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس