wear away


معنی: ساییدن

جمله های نمونه

1. Constant dropping wears away a stone.
[ترجمه سارا] تداوم ریزش قطرات آب، سنگ را می فرساید
|
[ترجمه زهرا] اگر خواهی شوی خوشنویس، بنویس بنویس بنویس. ضرب المثل
|
[ترجمه گوگل]افتادن مداوم سنگ را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * تصویر متن زیر تصویر:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The inscription has worn away and can no longer be read.
[ترجمه گوگل]کتیبه فرسوده شده و دیگر قابل خواندن نیست
[ترجمه ترگمان]نوشته روی آن فرسوده شده است و دیگر نمی تواند خوانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It had a saddle with springs sticking out, which wore away the seat of my pants.
[ترجمه گوگل]زینی داشت که فنرهایی بیرون زده بود که نشیمنگاه شلوارم را ساییده بود
[ترجمه ترگمان]یک زین با فنر داشت که بیرون آمده بود و صندلی شلوار من را پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The waves are wearing away the rocks.
[ترجمه سارا] امواج باعث فرسودگی صخره ها می شوند.
|
[ترجمه گوگل]امواج سنگ ها را فرسوده می کنند
[ترجمه ترگمان]امواج صخره ها را به تن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Constant dripping wears away the stone.
[ترجمه Canopus] چکه کردن مداوم سنگ را می فرساید.
|
[ترجمه گوگل]چکیدن مداوم سنگ را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]چکه چکه چکه چکه چکه چکه سنگ را از روی سنگ برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My patience is almost worn away by their endless quarrel.
[ترجمه گوگل]حوصله ام به خاطر دعوای بی پایانشان لبریز شده است
[ترجمه ترگمان]دیگر صبرم تمام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of the grass had already been worn away by the spectators.
[ترجمه گوگل]بیشتر چمن از قبل توسط تماشاگران فرسوده شده بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر چمن تا به حال توسط تماشاگران کنده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The inscriptions on the gravestones were worn away.
[ترجمه Canopus] نوشته های روی سنگ قبر از بین رفته است. ( ساییده شده است )
|
[ترجمه گوگل]نوشته های روی سنگ قبرها فرسوده شده بود
[ترجمه ترگمان]The بر روی سنگ قبرهای از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The footsteps of thousands of visitors had worn away the steps of Mountain Tai.
[ترجمه شکری] جای پای هزاران نفر از بازدید کنندگان، پله های کوه تای را ساییده است
|
[ترجمه گوگل]رد پای هزاران بازدیدکننده، پله های کوه تای را فرسوده کرده بود
[ترجمه ترگمان]صدای هزاران نفر از مهمانان از بالای پلکان سرازیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Water can wear away rocks after a long time, even though the rock is harder.
[ترجمه گوگل]آب می تواند سنگ ها را پس از مدتی طولانی فرسوده کند، حتی اگر سنگ سخت تر باشد
[ترجمه ترگمان]آب بعد از مدتی طولانی می تواند سنگ ها را فرسوده کند، با وجود این که سنگ سخت تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The letters on this gravestone have been worn away with time.
[ترجمه گوگل]حروف این سنگ قبر با گذشت زمان از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]نامه های روی سنگ قبر با گذشت زمان از بین رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The steps had been worn away by the feet of thousands of pilgrims.
[ترجمه گوگل]پله ها از پای هزاران زائر فرسوده شده بود
[ترجمه ترگمان]پاها در زیر پای هزاران of فرسوده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The steps had been worn away by the feet of thousands of visitors.
[ترجمه گوگل]پله ها از پای هزاران بازدیدکننده فرسوده شده بود
[ترجمه ترگمان]صدای پای هزاران نفر از پله ها به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Centuries of wind and rain had worn away the inscriptions on the gravestones.
[ترجمه گوگل]قرن ها باد و باران نوشته های روی سنگ قبرها را فرسوده کرده بود
[ترجمه ترگمان]قرن ها باد و باران آن ها را بر گورستان حک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rocks weather until they are worn away.
[ترجمه گوگل]صخره ها تا زمانی که فرسوده شوند هوا می شوند
[ترجمه ترگمان]آب و هوا آنقدر سرد است که آن ها از بین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساییدن (فعل)
grind, abrade, rub, gnaw, pulverize, wear away, scuff, chafe, fray, grate, file, levigate, corrade, erode, pound, rub out, triturate, wear up

انگلیسی به انگلیسی

• waste, squander, spend

پیشنهاد کاربران

This term refers to the gradual erosion or wearing down of something over time.
فرسایش یا فرسودگی تدریجی چیزی در طول زمان
مثال؛
The constant exposure to the elements caused the paint to wear away.
...
[مشاهده متن کامل]

In a discussion about a deteriorating building, one might say, “The bricks are starting to wear away from years of neglect. ”
A person describing the effects of weathering on a statue might mention, “The statue’s features have worn away, making it difficult to identify. ”

Erode. . . ساییده شدن
خرد خرد کردن
فرسایش یافتن، فرساییدن
ساییده شدن ( پزشکی )
As cartilage wears away, the bones around it can grow thicker and develop bony spurs

بپرس