1. flood waters circumfused the hamlet
سیلاب دور دهکده را فرا گرفت.
2. flood waters entered the canal scouring out lots of mud and sand
سیلاب وارد آبراه شد و مقدار زیادی گل و شن را با خود برد.
3. flood waters have receded
سیلاب ها فروکش کرده اند.
4. international waters
آبهای بین المللی
5. juvenile waters
آب های جوان
6. territorial waters
آبهای ساحلی
7. the waters of the two rivers were husbanded for the benefit of the farmers
آب های آن دو رودخانه به نفع کشاورزان مورد بهره برداری قرار گرفت.
8. zayandeh-rood waters a part of the esfahan plain
زاینده رود بخشی از دشت اصفهان را سیراب می کند.
9. still waters run deep
سکوت علامت عمق (یا عقل) است،آب های ساکن ژرف هستند
10. iran's territorial waters
آب های ساحلی ایران
11. roaring flood waters uprooted trees
سیلاب های خروشان درختان را از ریشه کندند.
12. the cool waters of a mountain brook
آبهای سرد جویبار کوهستانی
13. the flood waters crested at 30 meters
سیلاب به اوج سی متر رسید.
14. the frigid waters of the north atlantic
آب های بسیار سرد شمال اقیانوس اطلس
15. the heady waters of the swollen river
آبهای خروشان رودخانه ی طغیان کرده
16. the limpid waters of canadian lakes
آبهای زلال دریاچه های کانادا
17. the murky waters of the angry river
آبهای گل آلود رودخانه ی خروشان
18. the quiet waters of the lake
آب بی موج دریاچه
19. the seething waters of niagara falls
آب های پر غلیان آبشار نیاگارا
20. the turbid waters of karoon river
آبهای گل آلود رود کارون
21. she drinks the waters for rheumatism
برای (درمان) رماتیسم آب معدنی می نوشد.
22. slowly, the flood waters abated
سیلاب کم کم فرو نشست.
23. an invasion of british waters
تجاوز به دریاهای ساحلی انگلستان
24. the river discharges its waters into the lake
رودخانه آب خود را به دریاچه می ریزد.
25. the uprise of flood waters
طغیان سیلاب ها
26. pour oil on troubled waters
با متانت مسائل را حل کردن،روی آتش آب ریختن
27. pour oil on troubled waters
آشتی دادن،(دشمنی یا اختلاف) حل و فصل کردن
28. after three days, the flood waters began to sink
پس از سه روز سیلاب ها شروع کردند به فروکش کردن.
29. the fleet was in eastern waters
ناوگان در دریای خاوری مستقر بود.
30. cast one's bread upon the waters
نیکی کردن و در دجله افکندن،بدون چشمداشت احسان کردن
31. it's idiocy to swim in these flood waters
شنا در این سیلاب ها خریت است.
32. the motor boat was slitting the calm waters of the lake and approaching us
قایق موتوری آبهای آرام دریاچه را می شکافت و به ما نزدیک می شد.
33. they brushed their teeth in the briny waters of the gulf
در آب تلخ خلیج دندان های خود را مسواک زدند.
34. the federal government's claim of dominion over coastal waters
ادعای حاکمیت دولت فدرال بر آب های ساحلی
35. the gleam of the lights reflected in the dark waters of the river
درخشش نورهایی که در آب تیره ی رودخانه منعکس می شد