• (1)تعریف: any of several cresses that grow in fresh water.
• (2)تعریف: the piquant leaves of this plant, often used in salads and soups, and as a garnish.
جمله های نمونه
1. Reserve some watercress for garnish.
[ترجمه مریم سالک زمانی] مقداری از بولاغ اوتی ها را برای تزیین غذا کنار بگذارید.
|
[ترجمه گوگل]مقداری شاهی را برای تزئین نگه دارید [ترجمه ترگمان]رزرو کردن یه مقدار رنگ آبی برای چاشنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Roughly chop the watercress and stir into the pan.
[ترجمه گوگل]شاهی را درشت خرد کرده و در تابه هم بزنید [ترجمه ترگمان]رنگ آبی رنگش را قطع کرد و به داخل ماهی تابه ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Drizzle vinaigrette over watercress to coat lightly.
[ترجمه مریم سالک زمانی] سس سرکه را روی بولاغ اوتی ها بریزید تا کمی روی آنها را بپوشاند
|
[ترجمه گوگل]وینگرت را روی شاهی بپاشید تا کمی پوشش داده شود [ترجمه ترگمان]و متمایل به رنگ آبی بود که به رنگ آبی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Jasper chose Roquefort and figs, I had watercress and dates.
[ترجمه گوگل]جاسپر روکوفور و انجیر را انتخاب کرد، من شاهی و خرما داشتم [ترجمه ترگمان]جا سپر Roquefort را انتخاب کرد، رنگ شاهی آبی و خرما داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Place quail on lentils and surround with watercress sprigs.
[ترجمه گوگل]بلدرچین را روی عدس قرار دهید و دور آن را با شاخه های شاهی بپوشانید [ترجمه ترگمان]در کنار عدس قرار دهید و with را در اطراف خود قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Arrange couscous attractively on plates and surround with watercress.
[ترجمه گوگل]کوسکوس را به شکلی جذاب روی بشقاب ها بچینید و اطراف آن را با شاهی آبی بچینید [ترجمه ترگمان]آن couscous را که به طرز جالبی در بشقاب چیده می شوند مرتب کنید و با watercress در اطراف آن قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gamish with pecan halves. Drizzle vinaigrette over watercress to coat lightly.
[ترجمه گوگل]گامیش با نیمه اسپند وینگرت را روی شاهی بپاشید تا کمی پوشش داده شود [ترجمه ترگمان]Gamish با halves گردو و متمایل به رنگ آبی بود که به رنگ آبی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Beat together the natural yogurt, mayonnaise, watercress and seasoning.
[ترجمه گوگل]ماست طبیعی، سس مایونز، شاهی و چاشنی را با هم مخلوط کنید [ترجمه ترگمان]به هم خوردن ماست طبیعی، مایونز، رنگ آبی و ادویه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Put lettuce, endive and watercress on two plates and pour over half the dressing.
[ترجمه گوگل]کاهو، اندیو و شاهی را در دو بشقاب ریخته و نیمی از سس را بریزید [ترجمه ترگمان]و lettuce و endive شاهی روی دو بشقاب و نیمی از آن را روی میز ریخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Watercress: make use of homegrown crops with a free recipe booklet.
[ترجمه گوگل]شاهی: از محصولات بومی با یک کتابچه دستور العمل رایگان استفاده کنید [ترجمه ترگمان]watercress: از محصولات خانگی با یک دفترچه راهنمای رایگان استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Serve immediately with crisp salad, such as chicory, watercress and orange, and cranberry sauce.
[ترجمه گوگل]بلافاصله با سالاد ترد مانند کاسنی، شاهی و پرتقال و سس کرن بری سرو کنید [ترجمه ترگمان]این غذا را بلافاصله با سالاد crisp مثل chicory، watercress، پرتقال و سس انگور سرو کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Land cress, a dry-land watercress, should be sown in August outdoors, or in modules for transplanting later.
[ترجمه گوگل]شاهی زمین، یک شاهی خشک، باید در ماه اوت در فضای باز کاشته شود، یا در قالب هایی برای نشاء در آینده کاشته شود [ترجمه ترگمان]cress زمین، یک watercress زمین خشک، باید در ماه آگوست در بیرون از خانه، یا در modules برای پیوند زدن بعدا، کاشته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Garnish boldly with watercress and serve.
[ترجمه گوگل]جسورانه با شاهی تزئین کرده و سرو کنید [ترجمه ترگمان]با چشمانی آبی که به رنگ آبی بود و خدمت می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Garnish with watercress and sprinkle remaining chives over tomatoes.
[ترجمه گوگل]با شاهی تزئین کنید و باقی مانده پیازچه را روی گوجه فرنگی بپاشید [ترجمه ترگمان]garnish را با watercress مخلوط کنید و chives باقیمانده را روی گوجه فرنگی بریزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
سیزاب (اسم)
duckweed, watercress
شاهی ابی (اسم)
watercress
رنگ شاهی آبی (اسم)
watercress
اب تره (اسم)
watercress
انگلیسی به انگلیسی
• plant of the mustard family cultivated for its pungent leaves which are used in cooking (especially in soups and salads) watercress is a small plant with white flowers which grows in streams and pools. its leaves taste hot and are eaten raw in salads.
پیشنهاد کاربران
watercress ( n ) ( wɑt̮ərˌkrɛs ) =a water plant with small, round, green leaves and thin stems. It has a strong taste and is often eaten raw in salads.