wasting

/ˈweɪstɪŋ//ˈweɪstɪŋ/

ویرانگر، بر باد دهنده، مخرب، مضر برای سلامتی، تضعیف کننده، رمقگیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: wastingly (adv.)
(1) تعریف: making gradually weaker, thinner, or less energetic.

- a wasting illness
[ترجمه گوگل] یک بیماری فاسد کننده
[ترجمه ترگمان] بیماری را هدر می دهد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: destroying; devastating.

جمله های نمونه

1. countries at war should be stopped from destroying and wasting one another
به کشورهایی که با هم در جنگ هستند نباید اجازه داد یکدیگر را خراب و نابود بکنند.

2. You're wasting your time trying to explain it to him .
[ترجمه حنانه حاتمی] تو داری وقتت رو برای توضیح دادن با اون هدر میدید.
|
[ترجمه گوگل]داری وقتت رو تلف میکنی تا بهش توضیح بدی
[ترجمه ترگمان]تو داری وقتت رو تلف می کنی تا براش توضیح بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We got straight down to business without wasting time on small talk.
[ترجمه گوگل]بدون اتلاف وقت برای صحبت های کوچک، مستقیماً وارد کار شدیم
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه وقتمون رو صرف صحبت کنیم، مستقیم رفتیم سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You're wasting your time and money.
[ترجمه حنانه حاتمی] داری وقت و دولت رو هدر میدید.
|
[ترجمه گوگل]داری وقت و پولت رو هدر میدی
[ترجمه ترگمان]تو داری وقتت رو تلف می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boss told him " Quit wasting time! Fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]رئیس به او گفت: "وقت را تلف نکن! ماهی بگیر یا طعمه را ببر
[ترجمه ترگمان]رئیس به او گفت: \" وقت تلف کردن را رها کنید! ماهی و یا طعمه بریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Try to get through to him that he's wasting his life in that job.
[ترجمه گوگل]سعی کنید به او بفهمانید که او زندگی خود را در آن شغل تلف می کند
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به او نزدیک شوید که او زندگی خود را در این کار تلف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's heartbreaking to see him wasting his life like this.
[ترجمه گوگل]دیدن او که اینگونه عمرش را هدر می دهد، ناراحت کننده است
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت کننده است که می بینم او زندگی اش را مثل این تلف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The group says it wants politicians to stop wasting public money on what it believes are frivolous projects.
[ترجمه گوگل]این گروه می‌گوید که از سیاستمداران می‌خواهد که از هدر دادن پول عمومی برای پروژه‌های بیهوده خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]این گروه می گوید که از سیاستمداران می خواهد تا پول های مردم را از هدر دادن پول مردم در مورد آنچه که به آن اعتقاد دارند هدر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Instead of wasting time, she employed herself in reading.
[ترجمه گوگل]او به جای اتلاف وقت، خود را به مطالعه مشغول کرد
[ترجمه ترگمان]به جای تلف کردن وقت، خود را به خواندن مشغول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Honestly, you're wasting your breath - he doesn't want to hear what anyone else has got to say.
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم، شما نفس خود را تلف می کنید - او نمی خواهد بشنود که دیگران چه می خواهند بگوید
[ترجمه ترگمان]راستش، داری نفست رو هدر میدی - اون دوست نداره بشنوه که بقیه چی میگن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We used to grumble that we were wasting time learning a dead language.
[ترجمه گوگل]ما غر می زدیم که داریم وقت را برای یادگیری یک زبان مرده تلف می کنیم
[ترجمه ترگمان]غر می زدیم که وقت تلف کردن یک زبان مرده را تلف می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why was he wasting her time with these irrelevancies?
[ترجمه گوگل]چرا وقت او را با این بی ربطی ها تلف می کرد؟
[ترجمه ترگمان]چرا وقتش را با این irrelevancies تلف می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're just wasting your breath. She never listens.
[ترجمه گوگل]فقط نفست رو تلف میکنی او هرگز گوش نمی دهد
[ترجمه ترگمان]فقط داری نفست رو هدر میدی اون هیچوقت گوش نمیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Peter announced that he had no intention of wasting his time at any university.
[ترجمه حنانه حاتمی] پیتر اعلام کرد که قصد ندارد وقت خود را در هیچ دانشگاهی هدر بدهد.
|
[ترجمه گوگل]پیتر اعلام کرد که قصد هدر دادن وقت خود را در هیچ دانشگاهی ندارد
[ترجمه ترگمان]پیتر اعلام کرد که قصد ندارد وقت خود را در این دانشگاه تلف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I wish you'd stop wasting time in idle chatter.
[ترجمه گوگل]کاش دست از هدر دادن زمان در پچ پچ های بیهوده بردارید
[ترجمه ترگمان]ای کاش دست از هدر دادن وقت تلف نمی کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] لاغری

انگلیسی به انگلیسی

• destroying, damaging; weakening, draining, exhausting; thinning
a wasting disease is one which makes you gradually become thinner and weaker.

پیشنهاد کاربران

{بیماری} تحلیل برنده. تضعیف کننده. رمق گیر // اسراف
مثال:
One of the problems of our country now is the problem of wasting.
یکی از معضلات اکنون کشور ما مساله اسراف است.
کم وزنی
اتلاف وقت با کارهای پیش پا افتاده چون کار مهم یا جالبی ندارید انجام دهید
تحلیل برنده
تباه کننده
هدر دادن
مضر
اگه خوشتون اومد لایک کنید 💕
در پزشکی: لاغری
تلف کردن . . . در پزشکی : لاغری . . . اتلاف . . . تفریط
هدر رفتن
تلف کردن
اتلاف
متضرر شدن
هدر دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس