warmongering

جمله های نمونه

1. They're nothing but a bunch of war-mongers.
[ترجمه گوگل]آنها چیزی جز یک مشت جنگ افروز نیستند
[ترجمه ترگمان]اونا هیچی نیستن جز یه مشت دلال جنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The president was accused of warmongering.
[ترجمه Shirinbahari] رئیس جمهور متهم به طرفداری از جنگ و خشونت علیه کشورهای دیگر شد.
|
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به جنگ افروزی متهم شد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به warmongering متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The speech hits out at warmongers.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی به جنگ افروزان ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در warmongers به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We can't exclude the possibility that some warmongers will run the risk of starting a new world war.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم این احتمال را که برخی از جنگ‌افروزان در معرض خطر شروع یک جنگ جهانی جدید قرار گیرند، رد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم این احتمال را که برخی warmongers خطر شروع جنگ جهانی جدید را اجرا می کنند را رد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You know . . . as I do . . . that the Prussians have always been the warmongers.
[ترجمه گوگل]میدونی همانطور که من انجام می دهم که پروس ها همیشه جنگ افروزان بوده اند
[ترجمه ترگمان]میدونی، همونطور که میدونم آلمانی ها همیشه the بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Despite the beliefs of foreigners, he had not really been a warmonger.
[ترجمه گوگل]علیرغم اعتقاد خارجی ها، او واقعاً جنگ طلب نبود
[ترجمه ترگمان]با وجود اعتقادات خارجی، او واقعا a نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. James Madison, who was burdened with the War of 18 was branded as both a warmonger and a coward.
[ترجمه گوگل]جیمز مدیسون، که بار جنگ 18 را بر دوش داشت، هم جنگ طلب و هم ترسو معرفی می شد
[ترجمه ترگمان]جیمز مدیسون، که پیش از جنگ ۱۸ سال داشت، به عنوان یک ترسو و یک بزدل برچسب خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some saw him as a great statesman, but others saw him as a ruthless warmonger.
[ترجمه گوگل]برخی او را یک دولتمرد بزرگ می دانستند، اما برخی دیگر او را یک جنگ طلب بی رحم می دانستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها او را به عنوان یک مرد سیاسی بزرگ می دیدند، اما دیگران او را به عنوان یک warmonger بی رحم می دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We're not warmongers, but liberationists.
[ترجمه گوگل]ما جنگ طلب نیستیم، بلکه آزادی خواه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما warmongers نیستیم، اما liberationists
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. THE warmongering orcs depicted in the "Lord of the Rings" trilogy are evil, unpleasant creatures that leave death and destruction in their wake.
[ترجمه گوگل]اورک های جنگ طلبی که در سه گانه «ارباب حلقه ها» به تصویر کشیده شده اند، موجودات شیطانی و ناخوشایندی هستند که مرگ و ویرانی را به دنبال خود به جا می گذارند
[ترجمه ترگمان]THE او رک ها که در \"ارباب حلقه ها\" به تصویر کشیده شده اند، موجودات بدی هستند که مرگ و نابودی را در پی خود رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The speech hits out at warmongering.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی به جنگ افروزی ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در warmongering به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What's warmongering got to do with Freedom Road?
[ترجمه گوگل]جنگ افروزی چه ربطی به جاده آزادی دارد؟
[ترجمه ترگمان]warmongering با جاده آزادی چه کار باید کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These policies include an end to mindless warmongering and the release of many new, appropriate technologies.
[ترجمه گوگل]این سیاست ها شامل پایان دادن به جنگ افروزی بی فکر و انتشار بسیاری از فناوری های جدید و مناسب است
[ترجمه ترگمان]این سیاست ها شامل پایان دادن به warmongering بی فکر و انتشار بسیاری از تکنولوژی های جدید و مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Identity with African-elected Obama came to power, the United States is expected to withdraw its troops from Iraq, the possibility of warmongering to drop significantly.
[ترجمه گوگل]هویت با اوباما منتخب آفریقایی به قدرت رسید، انتظار می رود ایالات متحده نیروهای خود را از عراق خارج کند، احتمال جنگ افروزی به میزان قابل توجهی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه اوباما با انتخاب رئیس جمهور منتخب آفریقا به قدرت رسید، انتظار می رود که ایالات متحده نیروهای خود را از عراق خارج کند، احتمال اینکه warmongering به طور قابل توجهی کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, as an official notes, there is as yet little support in the south for warmongering, and the stockmarket has held firm.
[ترجمه گوگل]با این حال، همانطور که یک مقام رسمی اشاره می کند، در جنوب هنوز حمایت کمی از جنگ افروزی وجود دارد و بازار سهام ثابت مانده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، به عنوان یک یادداشت رسمی، هنوز هم حمایت کمی در جنوب برای warmongering وجود دارد و the محکم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• advocation of war
warmongering is behaviour in which someone encourages people to start a war or to prepare for one.

پیشنهاد کاربران

جنگ طلبی. جنگ افروزی
مثال:
But I declare that we must stand together in order to prevent America’s warmongering.
اما من گفتم که ما باید با همدیگر بیاستیم تا جلوی جنگ افروزی {و جنگ طلبی} آمریکا را بگیریم.
جنگ افروزی ، احراب حرب ( برانگیختن جنگ را )
درود.
warmonger : جنگ طلب ( اسم )
مثال : Those people are warmongers
آن افراد، جنگ طلب هستند
warmongering : جنگ طلبی ( اسم )
مثال : A country's warmongering
جنگ طلبیِ یک کشور.
...
[مشاهده متن کامل]

warmongering : جنگ طلب، جنگ طلبانه ( صفت )
مثال ۱ : he is a warmongering president
او یک رییس جمهورِ جنگ طلب است.
مثال ۲ : warmongering measures of NorthKorea
اقداماتِ جنگ طلبانه کره شمالی
امیدوارم مفید بوده باشه. ☺

طرفدار جنگ با کشورهای دیگر. جنگ خواه
"a nation controlled by a bloodthirsty warmongering madman
جنگ طلب
جنگ طلبی

بپرس