• (1)تعریف: a person who walks, esp. regularly or with enjoyment. • مشابه: pedestrian
• (2)تعریف: a lightweight frame support used by babies, the handicapped, and other people unable to walk without aid.
جمله های نمونه
1. I am a slow walker, but I never walk backwards.
[ترجمه احمد درفشدار] من رهروی آهسته هستم، لیکن هرگز به عقب باز نمیگردم.
|
[ترجمه گوگل]من آهسته راه می روم، اما هرگز به عقب راه نمی روم [ترجمه ترگمان]، من یه واکر آروم هستم ولی هیچوقت از پشت سر راه نمی رم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A walker fell 80ft from a rocky pinnacle.
[ترجمه گوگل]یک واکر 80 فوتی از یک قله سنگی سقوط کرد [ترجمه ترگمان]روروئک در ارتفاع ۸۰ فوتی از یک قله صخره ای سقوط کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'm a slow walker, but I never walk back.
[ترجمه گوگل]من آهسته راه می روم، اما هرگز به عقب بر نمی گردم [ترجمه ترگمان]من یه واکر آرام هستم، اما هیچ وقت بر نمی گردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She's a very fast/slow walker.
[ترجمه گوگل]او بسیار سریع/آهسته راه می رود [ترجمه ترگمان]او روروئک سریع و آهسته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. By the end of the first lap Walker was two metres clear of the rest of the runners.
[ترجمه گوگل]در پایان دور اول واکر دو متر با بقیه دوندگان فاصله داشت [ترجمه ترگمان]در پایان دور اول واکر دو متر جلوتر از بقیه می دوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He and Walker patched the barn roof.
[ترجمه گوگل]او و واکر سقف انبار را وصله کردند [ترجمه ترگمان]اون و واکر سقف انبار رو تعمیر کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sealed bids should be sent to Richard Walker.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات مهر و موم شده باید برای ریچارد واکر ارسال شود [ترجمه ترگمان]پیشنهاد sealed باید به ریچارد واکر ارسال شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He now needs a walker to get around.
[ترجمه گوگل]او اکنون به یک واکر برای دور زدن نیاز دارد [ترجمه ترگمان] اون الان به یه زامبی نیاز داره که برسه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Minnesota Vikings signed Herschel Walker from the Dallas Cowboys.
[ترجمه گوگل]وایکینگ های مینه سوتا هرشل واکر را از دالاس کابوی ها به خدمت گرفتند [ترجمه ترگمان]وایکینگ ها مینه سوتا Herschel واکر را از تیم دالاس Cowboys امضا کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The angry walker spewed his charges at a garbage can.
[ترجمه گوگل]واکر عصبانی اتهامات خود را به سمت سطل زباله پرتاب کرد [ترجمه ترگمان]واکر عصبانی اتهامات خود را در یک سطل زباله پرت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Walker led the inning with a double.
[ترجمه گوگل]واکر اینینگ را با یک دبل رهبری کرد [ترجمه ترگمان]واکر دوباره زمین را با دو برابر هدایت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Peter Walker has yet to score this season.
[ترجمه گوگل]پیتر واکر هنوز موفق به گلزنی در این فصل نشده است [ترجمه ترگمان] پیتر واکر \"هنوز امسال امتیاز گرفته\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Joe Walker will be spearheading our new marketing initiative.
[ترجمه گوگل]جو واکر ابتکار بازاریابی جدید ما را رهبری خواهد کرد [ترجمه ترگمان]جو واکر طرح بازاریابی جدید ما را رهبری خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The puppets are expertly manipulated by Liz Walker.
[ترجمه گوگل]این عروسک ها به طرز ماهرانه ای توسط لیز واکر دستکاری شده اند [ترجمه ترگمان]عروسک ها به طور ماهرانه توسط لیز واکر دستکاری شدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
روروک (اسم)
rocker, go-cart, walker
گردش کننده (اسم)
walker
تخصصی
[نساجی] ماشین نمدی کردن - ماشین والک [] راه پیما، کوه گَرد
انگلیسی به انگلیسی
• one who strides, one who likes to walk; person who travels by foot; device to aid the handicapped person in walking; device on casters or wheels providing support for a baby to learn to walk; passer-by; pedestrian; shoe intended for comfortable walking a walker is a person who walks, especially in the countryside for pleasure.
پیشنهاد کاربران
راهال [برامده از راه و ـال]: وسیله راه رفتن گامال [برامده از گام و ـال]: وسیله گام برداشتن
۱. راه نورد. پیاده روی کننده ۲. رهرو ۳. ( پزشکی ) واکر. راهبر مثال: the other walkers fell behind بقیه پیاده روی کننده ها عقب افتادند.
Noun - countable : Baby walker روروک ( وسیله ای مخصوص کودکان که هنوز راه رفتن را یاد نگرفته اند. ) نمونه : Do you walk with him or do you put him in a walker?
۱. وسیله ای ک برای راحت تر راه رفتن استفاده میشود ۲. توی بعضی فیلم ها، به معنی زامبی هست
عابر پیاده منبع: 504 - دانشوری - جنگل
walker ( عمومی ) واژه مصوب: گام یار تعریف: ابزاری برای کمک به حفظ تعادل افراد سانحه دیده یا معلول یا سالمند یا خردسال در هنگام راه رفتن یا ایستادن
کسی که قدم می زند کوه نورد می شه گفت : راه رو یا اهسته راه رفتن : )
من آرام پیاده روی میکنم اما دیگه به عقب نمیرم
کودک نوپا
زامبی
واکِر، عصای چارپایه ای است که افرادی که در حفظ تعادل مشکل دارند، یا عملکرد اندام های تحتانی آن ها با اشکال مواجه شده است، می توانند به کمک آن راه بروند.