فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: wags, wagging, wagged
حالات: wags, wagging, wagged
• (1) تعریف: to cause to move repeatedly up and down or from side to side; shake (a finger) or nod (one's head).
• (2) تعریف: to use (one's tongue), esp. in chatter or gossip.
- They were wagging their tongues about the couple next door.
[ترجمه گوگل] آنها در مورد زوج همسایه زبانشان را تکان می دادند
[ترجمه ترگمان] ان ها زبان خود را در مورد دو در بعدی تکان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ان ها زبان خود را در مورد دو در بعدی تکان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: to move repeatedly up and down or from side to side.
- The dog's tail wags.
[ترجمه فاطمه کیانی] دم سگ تکان می خورد.|
[ترجمه گوگل] دم سگ تکان می دهد[ترجمه ترگمان] سگ شکاری سگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to move continually, as one's tongue esp. in gossiping.
- Tongues are wagging about their marriage.
[ترجمه گوگل] زبان ها در مورد ازدواجشان تکان می دهند
[ترجمه ترگمان] زبان ها در مورد ازدواجش حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زبان ها در مورد ازدواجش حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: wagger (n.)
مشتقات: wagger (n.)
• (1) تعریف: the act or movement of wagging.
• (2) تعریف: one who is humorous, droll, or mischievous; joker; wit.
• مشابه: clown, comedian, jester, joker
• مشابه: clown, comedian, jester, joker
- This sarcastic term was coined by some wag.
[ترجمه گوگل] این اصطلاح طعنه آمیز توسط برخی واگ ابداع شد
[ترجمه ترگمان] این عبارت طعنه آمیزی توسط برخی wag ابداع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این عبارت طعنه آمیزی توسط برخی wag ابداع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید