watercress

/ˈwɒtərˌkres//ˈwɔːtəkres/

معنی: سیز اب، شاهی ابی، رنگ شاهی آبی، اب تره
معانی دیگر: (گیاه شناسی) آب تره، علف چشمه، تره تیزک آبی، شاهی آبی، بولاغ اوتی (nasturtium officinale از خانواده ی crucifer)، رنگ شاهی ابی، شاهی اتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of several cresses that grow in fresh water.

(2) تعریف: the piquant leaves of this plant, often used in salads and soups, and as a garnish.

جمله های نمونه

1. Reserve some watercress for garnish.
[ترجمه گوگل]مقداری شاهی را برای تزئین نگه دارید
[ترجمه ترگمان]رزرو کردن یه مقدار رنگ آبی برای چاشنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Roughly chop the watercress and stir into the pan.
[ترجمه گوگل]شاهی را درشت خرد کرده و در تابه هم بزنید
[ترجمه ترگمان]رنگ آبی رنگش را قطع کرد و به داخل ماهی تابه ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Drizzle vinaigrette over watercress to coat lightly.
[ترجمه گوگل]وینگرت را روی شاهی بپاشید تا کمی پوشش داده شود
[ترجمه ترگمان]و متمایل به رنگ آبی بود که به رنگ آبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jasper chose Roquefort and figs, I had watercress and dates.
[ترجمه گوگل]جاسپر روکوفور و انجیر را انتخاب کرد، من شاهی و خرما داشتم
[ترجمه ترگمان]جا سپر Roquefort را انتخاب کرد، رنگ شاهی آبی و خرما داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Place quail on lentils and surround with watercress sprigs.
[ترجمه گوگل]بلدرچین را روی عدس قرار دهید و دور آن را با شاخه های شاهی بپوشانید
[ترجمه ترگمان]در کنار عدس قرار دهید و with را در اطراف خود قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Arrange couscous attractively on plates and surround with watercress.
[ترجمه گوگل]کوسکوس را به شکلی جذاب روی بشقاب ها بچینید و اطراف آن را با شاهی آبی بچینید
[ترجمه ترگمان]آن couscous را که به طرز جالبی در بشقاب چیده می شوند مرتب کنید و با watercress در اطراف آن قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gamish with pecan halves. Drizzle vinaigrette over watercress to coat lightly.
[ترجمه گوگل]گامیش با نیمه اسپند وینگرت را روی شاهی بپاشید تا کمی پوشش داده شود
[ترجمه ترگمان]Gamish با halves گردو و متمایل به رنگ آبی بود که به رنگ آبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beat together the natural yogurt, mayonnaise, watercress and seasoning.
[ترجمه گوگل]ماست طبیعی، سس مایونز، شاهی و چاشنی را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]به هم خوردن ماست طبیعی، مایونز، رنگ آبی و ادویه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Put lettuce, endive and watercress on two plates and pour over half the dressing.
[ترجمه گوگل]کاهو، اندیو و شاهی را در دو بشقاب ریخته و نیمی از سس را بریزید
[ترجمه ترگمان]و lettuce و endive شاهی روی دو بشقاب و نیمی از آن را روی میز ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Watercress: make use of homegrown crops with a free recipe booklet.
[ترجمه گوگل]شاهی: از محصولات بومی با یک کتابچه دستور العمل رایگان استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]watercress: از محصولات خانگی با یک دفترچه راهنمای رایگان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Serve immediately with crisp salad, such as chicory, watercress and orange, and cranberry sauce.
[ترجمه گوگل]بلافاصله با سالاد ترد مانند کاسنی، شاهی و پرتقال و سس کرن بری سرو کنید
[ترجمه ترگمان]این غذا را بلافاصله با سالاد crisp مثل chicory، watercress، پرتقال و سس انگور سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Land cress, a dry-land watercress, should be sown in August outdoors, or in modules for transplanting later.
[ترجمه گوگل]شاهی زمین، یک شاهی خشک، باید در ماه اوت در فضای باز کاشته شود، یا در قالب هایی برای نشاء در آینده کاشته شود
[ترجمه ترگمان]cress زمین، یک watercress زمین خشک، باید در ماه آگوست در بیرون از خانه، یا در modules برای پیوند زدن بعدا، کاشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Garnish boldly with watercress and serve.
[ترجمه گوگل]جسورانه با شاهی تزئین کرده و سرو کنید
[ترجمه ترگمان]با چشمانی آبی که به رنگ آبی بود و خدمت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Garnish with watercress and sprinkle remaining chives over tomatoes.
[ترجمه گوگل]با شاهی تزئین کنید و باقی مانده پیازچه را روی گوجه فرنگی بپاشید
[ترجمه ترگمان]garnish را با watercress مخلوط کنید و chives باقیمانده را روی گوجه فرنگی بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیزاب (اسم)
duckweed, watercress

شاهی ابی (اسم)
watercress

رنگ شاهی آبی (اسم)
watercress

اب تره (اسم)
watercress

انگلیسی به انگلیسی

• plant of the mustard family cultivated for its pungent leaves which are used in cooking (especially in soups and salads)
watercress is a small plant with white flowers which grows in streams and pools. its leaves taste hot and are eaten raw in salads.

پیشنهاد کاربران

watercress ( n ) ( wɑt̮ərˌkrɛs ) =a water plant with small, round, green leaves and thin stems. It has a strong taste and is often eaten raw in salads.
watercress

بپرس