wrangler

/ˈræŋɡələr//ˈræŋɡlə/

معنی: مخاصم، گرد اورنده احشام، دعوا کننده، اهل مشاجره
معانی دیگر: اهل داد و بیداد، دعوایی، محاجه کننده، اسب چران، گاوچران

جمله های نمونه

1. The Jeep Rescue is a descendant of the Wrangler with greatly added off road capabilities and passenger space.
[ترجمه گوگل]Jeep Rescue از نسل رانگلر است که قابلیت‌های خارج از جاده و فضای سرنشینان را به شدت اضافه کرده است
[ترجمه ترگمان]نجات جیپ یکی از نوادگان جیپ رنگلر با توجه زیاد به قابلیت های جاده ای و فضای مسافر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. EXAMPLE: The movie company hired an experienced wrangler who coordinated people background of film.
[ترجمه گوگل]مثال: شرکت فیلمسازی یک منازعه گر باتجربه را استخدام کرد که پیشینه فیلم را هماهنگ می کرد
[ترجمه ترگمان]مثال: شرکت فیلم an باتجربه را استخدام کرد که زمینه را برای افراد هماهنگ با فیلم هماهنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Driver/wrangler Sarah Hubbell-Engler drives Lady and Sadie, two Percherons through the snow during a sleigh ride.
[ترجمه گوگل]سارا هابل-انگلر، راننده/جنگ‌باز، لیدی و سدی، دو پرچرون را در طول سورتمه سواری از میان برف می‌راند
[ترجمه ترگمان]گرداننده \/ wrangler سارا Hubbell - Engler بانو و سادی، دو پرچرون ها را در طی یک سورتمه سواری از میان برف ها بیرون می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jeep's Wrangler continued to gain momentum; sales are up 11 percent this year.
[ترجمه گوگل]جیپ رانگلر به شتاب گرفتن ادامه داد فروش امسال 11 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The European website of Wrangler Jeans Europe with extensive use of video, 360 degree models and complete integration of product catalogue and mood communication.
[ترجمه گوگل]وب سایت اروپایی Wrangler Jeans Europe با استفاده گسترده از ویدئو، مدل های 360 درجه و ادغام کامل کاتالوگ محصولات و ارتباط روحی
[ترجمه ترگمان]وب سایت اروپایی جین شلوارهای جین با استفاده گسترده از مدل های ویدیویی، ۳۶۰ درجه و ادغام کامل کاتالوگ محصول و ارتباطات خلق و خوی تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These creatures are being pursued by a high-tech wrangler who has traded a horse for a helicopter.
[ترجمه گوگل]این موجودات توسط یک منازعه گر با تکنولوژی بالا تعقیب می شوند که یک اسب را با یک هلیکوپتر عوض کرده است
[ترجمه ترگمان]این موجودات توسط یه گروه high که یه اسب رو با هلیکوپتر معامله کردن تحت تعقیب قرار می گیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. EXAMPLE: My brother is a skilled wrangler who can keep a dozen horses calm during a storm.
[ترجمه گوگل]مثال: برادر من مجادله‌گر ماهری است که می‌تواند ده‌ها اسب را در طوفان آرام نگه دارد
[ترجمه ترگمان]مثال: برادرم مردی ماهر است که می تواند طی یک طوفان دوازده اسب را آرام نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SYDNEY (AFP) - Iconic Australian crocodile wrangler Steve Irwin will be immortalised in tarmac when the road outside his family zoo is renamed in his honour, officials revealed.
[ترجمه گوگل]سیدنی (خبرگزاری فرانسه) - مقامات فاش کردند که استیو اروین تمساح‌باز نمادین استرالیایی زمانی که نام جاده خارج از باغ‌وحش خانوادگی‌اش به افتخار او تغییر نام داده شود، در آسفالت جاودانه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]SYDNEY (خبرگزاری فرانسه)- مقامات فاش کردند که استیو ایروین، یک تمساح استرالیایی، در حالی که جاده بیرون از باغ وحش خانواده اش به افتخار او تغییر نام داده شد، در جاده آسفالت گنجانده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. EXAMPLE: The movie company hired an experienced wrangler who coordinated people who appeared briefly in the background of the film.
[ترجمه گوگل]مثال: شرکت فیلمسازی یک دعوای باتجربه را استخدام کرد که افرادی را که برای مدت کوتاهی در پس‌زمینه فیلم ظاهر می‌شدند هماهنگ می‌کرد
[ترجمه ترگمان]مثال: شرکت فیلم an باتجربه را استخدام کرد که به طور خلاصه در پس زمینه فیلم ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They make snaps for baby onesies, buttons for Wrangler bluejeans and chin-strap fasteners for football helmets.
[ترجمه گوگل]آن‌ها گیره‌هایی برای لباس‌های کودک، دکمه‌هایی برای لباس‌های آبی رنگلر و بند چانه‌ای برای کلاه‌های فوتبالی درست می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای مراقبت از بچه، دکمه for، شلوار bluejeans و اتصالات strap برای کلاه های فوتبال ضربه می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the strangled wrangler dangles the mangled spangles on the bangle jangle.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مجادله کننده خفه شده، ضایعات ژولیده را روی ژانگل النگو آویزان می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که wrangler در dangles پر از bangle سر و صدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. DeWitte said that 20 Wrangler brand filter cigars - one of several brands available - were available from one outlet for $ 28 a pack.
[ترجمه گوگل]DeWitte گفت که 20 سیگار برگ فیلتر برند Wrangler - یکی از چندین مارک موجود - از یک خروجی با قیمت 28 دلار در هر بسته در دسترس است
[ترجمه ترگمان]DeWitte گفت که ۲۰ مارک cigars از مارک Wrangler، یکی از چندین مارک موجود، از یک خروجی برای ۲۸ دلار در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Company production of "Wrangler Mountain" series of Sodium Sulfate many varieties of excellent quality, stable performance.
[ترجمه گوگل]تولید شرکت "رانگلر کوه" سری سولفات سدیم بسیاری از انواع با کیفیت عالی، عملکرد پایدار
[ترجمه ترگمان]تولید شرکت \"کوه رنگلر\" از سری های سدیم بسیاری از انواع عالی کیفیت عالی، عملکرد پایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Separately, Chrysler said it is raising prices on its 1997 Jeep Wrangler by $ 705 to $ 755 a vehicle.
[ترجمه گوگل]کرایسلر به طور جداگانه اعلام کرد که قیمت جیپ رانگلر مدل 1997 خود را با 705 دلار افزایش به 755 دلار در هر خودرو می رساند
[ترجمه ترگمان]در اخبار جداگانه، کرایسلر اعلام کرد که در سال ۱۹۹۷ با ۷۰۵ تا ۷۵۵ دلار در سال ۱۹۹۷، قیمت ها را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the middle of everything else, he became a union wrangler and picked up jobs on Hollywood movies.
[ترجمه گوگل]در میان همه چیز، او تبدیل به یک دعوای اتحادیه شد و در فیلم های هالیوود مشغول به کار شد
[ترجمه ترگمان]در میان همه چیز، او به اتحادیه تبدیل شد و در فیلم های هالیوود شغل پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخاصم (اسم)
wrangler

گرد اورنده احشام (اسم)
wrangler

دعوا کننده (اسم)
wrangler

اهل مشاجره (اسم)
wrangler

تخصصی

[سینما] مسؤول اسب

انگلیسی به انگلیسی

• bickerer; ranch-hand who deals with horses

پیشنهاد کاربران

یکی از برند های پوشاک و لباس
wrangler ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: مربی حیوانات
تعریف: مسئول نگهداری و هدایت و تربیت حیوانات برای بازی در فیلم

بپرس