vulgarize

/ˈvʌlɡəraɪz//ˈvʌlɡəraɪz/

معنی: پست کردن، مبتذل کردن، ساده کردن، عوامانه کردن
معانی دیگر: عوام پسند کردن، قابل فهم عوام کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vulgarizes, vulgarizing, vulgarized
مشتقات: vulgarization (n.), vulgarizer (n.)
(1) تعریف: to make unrefined, base, or obscene.

- Her natural beauty was vulgarized by garish makeup.
[ترجمه گوگل] زیبایی طبیعی او با آرایش های زشت مبتذل شده بود
[ترجمه ترگمان] زیبایی طبیعی او با آرایش پر زرق و برق تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The tabloids tried to vulgarize what in truth was an innocent relationship.
[ترجمه گوگل] روزنامه‌ها تلاش کردند رابطه‌ای بی‌گناه را در حقیقت به ابتذال نشان دهند
[ترجمه ترگمان] روزنامه ها سعی کرده بودند که از آنچه در حقیقت می گفتند، یک رابطه معصومانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to reduce to commonness or mass popularity.

- The critic felt that the new version of the play vulgarized Shakespeare.
[ترجمه گوگل] منتقد احساس کرد که نسخه جدید نمایشنامه شکسپیر را مبتذل کرده است
[ترجمه ترگمان] منتقد احساس کرد که نسخه جدید نمایشنامه شکسپیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They have vulgarized many of the loveliest spots in our country.
[ترجمه گوگل]آنها بسیاری از زیباترین نقاط کشور ما را مبتذل کرده اند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He thought: we can vulgarize everything but not this.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد: ما می توانیم همه چیز را مبتذل کنیم اما این را نه
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Posters often vulgarize the loveliest spots.
[ترجمه گوگل]پوسترها اغلب دوست داشتنی ترین نقاط را مبتذل می کنند
[ترجمه ترگمان]Posters اغلب زیباترین نقاط دنیا را تزئین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Localization does not necessarily mean that to vulgarize it, so its better to stick to high-end line.
[ترجمه گوگل]بومی سازی لزوماً به این معنی نیست که آن را مبتذل کنید، بنابراین بهتر است به خط رده بالا پایبند باشید
[ترجمه ترگمان]Localization ضرورتا به این معنی نیست که برای vulgarize آن بهتر است، بنابراین بهتر است که به خط بالا پایبند باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have tried to popularize, rather than vulgarize the subject.
[ترجمه گوگل]من سعی کرده ام به جای مبتذل کردن موضوع، موضوع را عمومی کنم
[ترجمه ترگمان]من سعی کرده ام که به این موضوع از این موضوع بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In fact, the medical vulgarize includes the social phenomenas of the pseudoscience and counter-science, both of them are inter-contacted and different each other.
[ترجمه گوگل]در واقع ابتذال پزشکی شامل پدیده های اجتماعی شبه علم و ضد علم می شود که هر دو با هم تماس دارند و با یکدیگر متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، vulgarize پزشکی شامل the اجتماعی of و ضد علم است که هر دوی آن ها با یکدیگر تماس گرفته و متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The drunkard tends to vulgarize.
[ترجمه گوگل]مست به ابتذال گرایش دارد
[ترجمه ترگمان]The به vulgarize تمایل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All of us who professionally use the mass media are the shapers of society. We can vulgarize that society.
[ترجمه گوگل]همه ما که به طور حرفه ای از رسانه های جمعی استفاده می کنیم، شکل دهنده جامعه هستیم ما می توانیم آن جامعه را مبتذل کنیم
[ترجمه ترگمان]همه ما که به صورت حرفه ای از رسانه های جمعی استفاده می کنیم the جامعه هستند ما می توانیم آن جامعه را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We review the recent academic discussion of the medical vulgarize, and raise the different concepts about pre-science, science, pseudoscience and counter-science.
[ترجمه گوگل]ما بحث آکادمیک اخیر مبتذل پزشکی را مرور می کنیم و مفاهیم مختلف در مورد ماقبل علم، علم، شبه علم و ضد علم را مطرح می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بحث آکادمیک اخیر درباره vulgarize پزشکی را بررسی می کنیم و مفاهیم مختلفی را در مورد پیش - علم، علم، pseudoscience و ضد علم مطرح می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Commercialization is not bad as long as we don't vulgarize the traditions and as long as we keep the spirit without violating it," said Tan Huwa, a historian at Yan'an University.
[ترجمه گوگل]تان هووا، مورخ دانشگاه یانان، می گوید: «تجاری شدن بد نیست تا زمانی که سنت ها را مبتذل نکنیم و روح را بدون نقض آن حفظ کنیم
[ترجمه ترگمان]تان Huwa، یک تاریخدان در دانشگاه یان an می گوید: \" Commercialization تا زمانی که ما سنت را رد نمی کنیم و تا زمانی که روح را بدون نقض آن حفظ کنیم بد نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پست کردن (فعل)
abase, post, humble, debase, degrade, demean, humiliate, mortify, disrate, disparage, vulgarize

مبتذل کردن (فعل)
stale, hackney, trivialize, vulgarize

ساده کردن (فعل)
reduce, simplify, prune, vulgarize, streamline

عوامانه کردن (فعل)
vulgarize

انگلیسی به انگلیسی

• popularize; make vulgar, coarsen (also vulgarise)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vulgarize
✅️ اسم ( noun ) : vulgarity / vulgarism / vulgarization / vulgarian / vulgarizer / vulgarness
✅️ صفت ( adjective ) : vulgar
✅️ قید ( adverb ) : vulgarly
بی اهمیت و کم ارزش جلوه دادن چیزی

بپرس