voracity

/vəˈræsəti//vəˈræsɪti/

معنی: ولع، درندگی، پرخوری و حرص
معانی دیگر: ولع، درندگی، پرخوری و حرص

جمله های نمونه

1. Their voracity is legendary and even the most hardened warriors cannot repress a shiver if one speaks about them.
[ترجمه گوگل]حرص خوردن آنها افسانه ای است و حتی سرسخت ترین جنگجویان هم نمی توانند لرزش را فرو ببندند اگر کسی در مورد آنها صحبت کند
[ترجمه ترگمان]voracity افسانه ای است و حتی the جنگ جویان هم نمی توانند از لرزیدن خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's a kind of social curiosity, an intellectual voracity.
[ترجمه گوگل]این یک نوع کنجکاوی اجتماعی است، یک ولع فکری
[ترجمه ترگمان]نوعی کنجکاوی اجتماعی است که حرص و ولع علمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He ate with the voracity of a starving man.
[ترجمه گوگل]او با حرص و ولع یک مرد گرسنه خورد
[ترجمه ترگمان]با ولع یک مرد گرسنه غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Avatar of Ur-Vomoch, the Overlord of Voracity, the Abyssal Worm is a gigantic worm whose soft body is protected by heavy, toothed rings.
[ترجمه گوگل]آواتار Ur-Vomoch، ارباب حرص، کرم آبیسال کرمی غول پیکر است که بدن نرم آن توسط حلقه های دندانه دار و سنگین محافظت می شود
[ترجمه ترگمان]فیلم Avatar، the کرم voracity، کرم مار، کرم غول پیکر است که بدن نرم و نرم آن را با حلقه های سنگین و تیز محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The voracity with which I listened to stories always left me hoping for a better one the next day, above all those that had. to do with the mysteries of sacred history.
[ترجمه گوگل]حرصی که با آن به داستان‌ها گوش می‌دادم، همیشه امیدم را به روز بعد بهتر می‌گذاشت، بیش از همه آن‌هایی که داشتند با اسرار تاریخ مقدس
[ترجمه ترگمان]The که من به آن گوش می دادم همیشه مرا امیدوار می کرد که روز بعد، از همه آن هایی که داشتند، بهتر باشم به اسرار تاریخ مقدس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A linguist of astonishing voracity, Mr Ostler plunges happily into his tales from ancient history.
[ترجمه گوگل]آقای اوستلر که یک زبان شناس با حریص حیرت انگیز است، با خوشحالی در داستان های تاریخ باستان خود فرو می رود
[ترجمه ترگمان]آقای Ostler، یک زبان شناس، با حرص و ولع فراوان، با خوشحالی به داستان های خود از تاریخ باستان وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For me, this value is to be sought on a much less elevated plane than might be supposed, namely, in that which is the true function of the organ of the eye, the eye filled with voracity, the evil eye.
[ترجمه گوگل]برای من، این ارزش را باید در سطحی بسیار کمتر از آنچه که می‌توان تصور کرد، جستجو کرد، یعنی در آن چیزی که عملکرد واقعی اندام چشم است، چشمی پر از حرص، چشم بد
[ترجمه ترگمان]برای من، این مقدار قرار است در یک سطح بسیار کم تر بالاتر از آنچه تصور می شود جستجو شود، یعنی، در آن عملکرد صحیح عضو چشم، چشم پر از پرخوری، چشم بد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ولع (اسم)
esurience, voracity

درندگی (اسم)
voracity

پرخوری و حرص (اسم)
voracity

انگلیسی به انگلیسی

• ardent enthusiasm for a certain activity; ravenousness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : voracity
صفت ( adjective ) : voracious
قید ( adverb ) : voraciously
حرص

بپرس