• (1)تعریف: to make (a legal document or the like) ineffective or invalid. • مترادف: annul, invalidate, nullify, undo, void • مشابه: abrogate, cancel, countermand, rescind, retract, revoke, sabotage, undermine
- This new evidence vitiates your testimony.
[ترجمه علی جادری] این مدرک جدید , شهادت شما را باطل می کند .
|
[ترجمه شان] این مدرک تازه شهادت شما را بی اثر می کند .
|
[ترجمه گوگل] این شواهد جدید شهادت شما را مخدوش می کند [ترجمه ترگمان] این مدارک جدید شهادت شما رو تایید می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The recent bombing vitiated the climate of reconciliation.
[ترجمه علی جادری] بمباران اخیر , فضای مصالحه را از بین برد .
|
[ترجمه گوگل] بمباران اخیر جو آشتی را مخدوش کرد [ترجمه ترگمان] بمب گذاری اخیر، آب و هوای آشتی را از دست داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Strategic policy during the War was vitiated because of a sharp division between "easterners" and "westerners".
[ترجمه گوگل]سیاست راهبردی در طول جنگ به دلیل شکاف شدید بین "شرقی ها" و "غربی ها" ناقص شد [ترجمه ترگمان]سیاست استراتژیک در طول جنگ به دلیل تقسیم شدید بین \"easterners\" و \"غربی\" به دست آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Smoking vitiates the air.
[ترجمه مسعود] سیگار هوا را الوده میکند
|
[ترجمه گوگل]سیگار هوا را خراب می کند [ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن هوا را خاموش می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The contract was vitiated because one person signed under compulsion.
[ترجمه گوگل]این قرارداد به دلیل اینکه یک نفر به اجبار امضا کرده بود خراب شد [ترجمه ترگمان]این قرارداد به این دلیل اعتبار خود را از دست داد که یک نفر تحت اجبار امضا شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The 'yes' vote was vitiated by the low turnout in the election.
[ترجمه گوگل]رای "آری" به دلیل مشارکت کم در انتخابات مخدوش شد [ترجمه ترگمان]رای بله با مشارکت ضعیف در انتخابات خدشه دار شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But this does not vitiate his scholarship.
[ترجمه گوگل]اما این باعث لطمه ای به بورس تحصیلی او نمی شود [ترجمه ترگمان]اما این باعث نمی شود که بورس تحصیلی او به پایان برسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The serum is vitiated byexposure to the air.
[ترجمه گوگل]سرم در اثر قرار گرفتن در معرض هوا خراب می شود [ترجمه ترگمان]سرم دارد به هوا می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His spirit was vitiated by pleasure seeking.
[ترجمه گوگل]روح او در اثر لذت جویی آسیب دیده بود [ترجمه ترگمان]روحش از لذت و لذت به وجد آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Sadly, they are vitiated by technical problems.
[ترجمه گوگل]متأسفانه آنها به دلیل مشکلات فنی دچار مشکل هستند [ترجمه ترگمان]متاسفانه آن ها با مشکلات فنی اعتبار خود را از دست داده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The vitiating feature was undue influence or misrepresentation on the part of the debtor unknown to the creditor.
[ترجمه گوگل]ویژگی مخرب نفوذ ناروا یا ارائه نادرست از جانب بدهکار ناشناخته برای طلبکار بود [ترجمه ترگمان]ویژگی vitiating تاثیر بی مورد و یا اطلاعات نادرست در بخشی از بدهکار بدهکار به بستانکار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Changes at this point may actually vitiate the entire system.
[ترجمه گوگل]تغییرات در این مرحله ممکن است در واقع کل سیستم را خراب کند [ترجمه ترگمان]تغییرات در این نقطه ممکن است در واقع کل سیستم را تضعیف کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This may vitiate a literal translation.
[ترجمه گوگل]این ممکن است ترجمه تحت اللفظی را مخدوش کند [ترجمه ترگمان]این می تواند ترجمه دقیقی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Liquidity traps can vitiate it on the downside, but when inflation threatens, tightening the money supply and raising interest rates will discourage spending.
[ترجمه گوگل]تلههای نقدینگی میتوانند آن را در جهت نزولی خراب کنند، اما زمانی که تورم تهدید میشود، کاهش عرضه پول و افزایش نرخهای بهره باعث کاهش هزینهها میشود [ترجمه ترگمان]تله Liquidity می تواند آن را از جنبه منفی تکان دهد، اما زمانی که تورم تهدید می کند، تامین مالی و افزایش نرخ بهره هزینه ها را دلسرد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And you will vitiate the experiment if you make the slightest attempt to abort it into some fancy figure of your own: for example, your notion of a good man or a womanly woman.
[ترجمه گوگل]و اگر کوچکترین تلاشی برای سقط کردن آن به شکل ظاهری شیک خود انجام دهید، آزمایش را خراب خواهید کرد: برای مثال، تصور شما از یک مرد خوب یا یک زن زن [ترجمه ترگمان]اگر کوچک ترین تلاشی برای لغو کردن آن به ذهن خود اختصاص بدهید، آزمایش را از دست خواهید داد: مثلا، تصور شما درباره یک مرد خوب یا یک زن زنانه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. No such Variation shall vitiate or invalidate this Contract.
[ترجمه گوگل]هیچ گونه تغییری این قرارداد را بی اعتبار یا بی اعتبار نخواهد کرد [ترجمه ترگمان]چنین Variation نباید این قرارداد را تایید یا تایید کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A single word may vitiate a contract.
[ترجمه گوگل]یک کلمه ممکن است یک قرارداد را مخدوش کند [ترجمه ترگمان]یک کلمه ممکن است یک قرارداد داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• weaken; corrupt if someone or something vitiates a thing or a situation, they spoil or weaken it; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To impair or weaken the quality or efficiency of something 🔍 مترادف: Spoil ✅ مثال: The improper handling of the evidence vitiated the entire investigation