visual inspection

جمله های نمونه

1. Usually the procedures will include a visual inspection of the equipment, reagents and instruments used, and a check of calculations.
[ترجمه گوگل]معمولاً این روش ها شامل بازرسی بصری تجهیزات، معرف ها و ابزار مورد استفاده و بررسی محاسبات می شود
[ترجمه ترگمان]معمولا این روش ها شامل بازرسی دیداری تجهیزات، معرف ها و ابزار مورد استفاده، و بررسی محاسبات خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This involves a combination of visual inspection and electrical testing.
[ترجمه گوگل]این شامل ترکیبی از بازرسی بصری و آزمایش الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]این شامل ترکیبی از بازرسی دیداری و تست الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At this point a visual inspection took place to ensure that there were no leaks.
[ترجمه گوگل]در این مرحله یک بازرسی بصری برای اطمینان از عدم وجود نشتی انجام شد
[ترجمه ترگمان]در این نقطه بازرسی دیداری صورت گرفت تا اطمینان حاصل شود که نشتی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The services are not tested but a visual inspection is made and advice is offered if further specialists' tests are needed.
[ترجمه گوگل]خدمات تست نمی شوند، اما بازرسی بصری انجام می شود و در صورت نیاز به آزمایش های بیشتر متخصص، مشاوره ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]خدمات تست نمی شوند اما بازرسی چشمی انجام می شود و توصیه می شود اگر به متخصصان بیشتری نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Protein alignment was by visual inspection.
[ترجمه گوگل]تراز پروتئین با بازرسی بصری انجام شد
[ترجمه ترگمان]تنظیم پروتیین با بازرسی چشمی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In charge of making visual inspection standard and final products shipment procedure.
[ترجمه گوگل]مسئول ایجاد استاندارد بازرسی بصری و مراحل ارسال محصولات نهایی
[ترجمه ترگمان]شارژ کردن استاندارد بازرسی دیداری و روند ارسال محصولات نهایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Visual inspection of the coupling, inspection of re - lubrication, replacement of worn parts.
[ترجمه گوگل]بازرسی چشمی کوپلینگ، بازرسی روغن کاری مجدد، تعویض قطعات فرسوده
[ترجمه ترگمان]بازرسی بصری کوپلینگ، بازرسی مجدد مجدد، تعویض قطعات فرسوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Training the Visual Inspection people in both W . F. Dept. and Test Dept.
[ترجمه گوگل]آموزش افراد بازرسی بصری در هر دو W F بخش و گروه آزمون
[ترجمه ترگمان]آموزش افراد بازرسی بصری در هر دو W اف وزارت و وزارت دفاع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inspection tasks involve dimensional verification, visual inspection and verification of identification markings on materials, consumables, components etc at the following stages.
[ترجمه گوگل]وظایف بازرسی شامل تأیید ابعاد، بازرسی بصری و تأیید علائم شناسایی روی مواد، مواد مصرفی، اجزاء و غیره در مراحل زیر است
[ترجمه ترگمان]کاره ای بازرسی شامل تایید بعدی، بازرسی دیداری و تایید علایم شناسایی بر روی مواد، مواد مصرفی، اجزا و غیره در مراحل زیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Visual inspection and palpation may detect injuries to the chest wall that may compromise ventilation.
[ترجمه گوگل]معاینه بصری و لمس ممکن است صدماتی را به دیواره قفسه سینه که ممکن است تهویه را به خطر بیندازند، تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]بازرسی بصری و palpation ممکن است زخم هایی را در دیواره سینه که ممکن است تهویه را به خطر بیاندازد، تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Finally, they also assist the visual inspection of notes and help maintain confidence in the currency.
[ترجمه گوگل]در نهایت، آنها همچنین به بازرسی بصری اسکناس ها کمک می کنند و به حفظ اعتماد به ارز کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]در نهایت آن ها به بررسی بصری یادداشت ها کمک می کنند و به حفظ اعتماد به پول کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the paper, the visual inspection conception is presented and a visual inspection system is established for 3-D dimensional measurement.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مفهوم بازرسی بصری ارائه شده است و یک سیستم بازرسی بصری برای اندازه‌گیری ابعاد سه بعدی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مفهوم بازرسی دیداری ارایه می شود و یک سیستم بازرسی دیداری برای اندازه گیری سه بعدی سه بعدی ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't rely solely on your own visual inspection.
[ترجمه گوگل]فقط به بازرسی بصری خود متکی نباشید
[ترجمه ترگمان]تنها به بازرسی بصری خود متکی نباشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Almost all problems can be found by visual inspection.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام مشکلات را می توان با بازرسی چشمی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]تقریبا تمام مشکلات را می توان از طریق بازرسی دیداری پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] بررسی چشمی - بازرسی عینی - بررسی عینی
[زمین شناسی] بازرسی چشمی
[ریاضیات] بازرسی رؤیتی، بازرسی ظاهری، بازرسی با دیدن

انگلیسی به انگلیسی

• examination that is carried out by eye

پیشنهاد کاربران

visual inspection ( ریلی )
واژه مصوب: بازرسی چشمی
تعریف: آزمایشی غیرمخرب برای تشخیص خرابی های سطحی مصالح و وضعیت جوش ها که با مشاهده انجام می شود

بپرس