virtuous

/ˈvɜːrt͡ʃuːəs//ˈvɜːt͡ʃʊəs/

معنی: پرهیزکار، پاکدامن، عفیف، مقدس، متقی، با فضیلت، باتقوا، فرهومند
معانی دیگر: پرمحسنات، شریف، پارسا، باتقوی، وارسته، حاکی از وارستگی، پرهیزکارانه، (زن) نجیب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: virtuously (adv.), virtuousness (n.)
(1) تعریف: characterized by moral excellence or righteousness.
مترادف: ethical, good, just, moral, righteous, upright
متضاد: bad, cheap, evil, hideous, shameful, sinful, vicious, villainous, virtueless, wicked
مشابه: constant, exemplary, faithful, honest, laudable, loyal, nice, noble, praiseworthy, principled, square, trustworthy, upstanding, wholesome, worthy

- Being both kind and virtuous, she took loving care of her aging parents as well as others in need.
[ترجمه دکتر رجایی] او هم مهربان و هم با فضیلت بود، از والدین سالخورده خود و نیز کسانیکه نیاز داشتند باعشق مراقبت میکرد.
|
[ترجمه گوگل] او که هم مهربان و هم با فضیلت بود، با محبت از والدین سالخورده خود و همچنین سایر نیازمندان مراقبت کرد
[ترجمه ترگمان] او هم مهربان و هم با فضیلت بود، به والدین سالخورده خود و نیز دیگران نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was proud of her virtuous son, who, when faced with difficult decisions, always followed his conscience.
[ترجمه گوگل] او به پسر با فضیلت خود می بالید که در هنگام مواجهه با تصمیمات دشوار، همیشه از وجدان خود پیروی می کرد
[ترجمه ترگمان] او به پسر virtuous افتخار می کرد، که وقتی با تصمیمات دشوار روبه رو می شد، همیشه وجدانش را دنبال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: chaste.
مترادف: chaste
متضاد: promiscuous, virtueless
مشابه: celibate, pure, right, virgin, virginal

- The duke would not marry her after he was told she was not virtuous.
[ترجمه گوگل] پس از اینکه دوک به او گفته شد که او با فضیلت نیست، با او ازدواج نمی کند
[ترجمه ترگمان] دوک بعد از اینکه به او گفتند که پرهیزگار نیست با او ازدواج نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. virtuous indignation
خشم ناشی از وارستگی

2. a virtuous man
یک مرد شریف

3. To be virtuous is to do good.
[ترجمه گوگل]با فضیلت داشتن، نیکی کردن است
[ترجمه ترگمان]پاک بودن کار خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Exercise creates its own virtuous circle. Once you start a programme and do it regularly, you'll feel so good you'll want to continue.
[ترجمه گوگل]ورزش حلقه فضیلت خود را ایجاد می کند هنگامی که یک برنامه را شروع کنید و آن را به طور منظم انجام دهید، آنقدر احساس خوبی خواهید داشت که می خواهید ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]ورزش یک دایره با فضیلت خودش ایجاد می کند وقتی برنامه را شروع می کنید و به طور مرتب آن را انجام می دهید، احساس خوبی خواهید داشت که می خواهید ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Natalie considered herself very virtuous because she neither drank nor smoked.
[ترجمه گوگل]ناتالی خود را بسیار با فضیلت می‌دانست زیرا نه می‌نوشید و نه سیگار می‌کشید
[ترجمه ترگمان]ناتالی خود را بسیار خوب می دانست، چون نه می نوشید و نه سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He described them as a virtuous and hard-working people.
[ترجمه زینب سرآمد] او آنها را مردمی پرهیزگار و سخت کوش توصیف کرد.
|
[ترجمه گوگل]ایشان را مردمی فاضل و پرتلاش توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او آن ها را به عنوان یک ملت پاک و سخت توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She lived an entirely virtuous life.
[ترجمه گوگل]او یک زندگی کاملاً با فضیلت داشت
[ترجمه ترگمان]او یک زندگی کاملا عاری از فضیلت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People who get up early feel virtuous all morning and sleepy all afternoon.
[ترجمه گوگل]افرادی که صبح زود از خواب بیدار می شوند، تمام صبح احساس فضیلت دارند و تمام بعدازظهر خواب آلود هستند
[ترجمه ترگمان]افرادی که صبح زود از خواب بیدار می شوند، تمام بعد از ظهر احساس راحتی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was feeling virtuous because he had finished and they hadn't.
[ترجمه گوگل]او احساس فضیلت می کرد، زیرا او تمام کرده بود و آنها این کار را نکرده بودند
[ترجمه ترگمان]او احساس virtuous می کرد چون کارش را تمام کرده بود و آن ها این کار را نکرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't feel virtuous: charity is only a by-product of this very good sampler of contemporary literature.
[ترجمه گوگل]احساس فضیلت نداشته باشید: صدقه تنها محصول جانبی این نمونه بسیار خوب ادبیات معاصر است
[ترجمه ترگمان]احساس فضیلت نکنید: خیریه تنها محصول فرعی این نمونه بسیار خوب از ادبیات معاصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The main characters are virtuous people, contending with afflictions throughout the play, but finally rewarded with happiness.
[ترجمه گوگل]شخصیت‌های اصلی افرادی با فضیلت هستند که در طول نمایش با مصائب دست و پنجه نرم می‌کنند، اما در نهایت با شادی پاداش می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های اصلی، مردمانی شریف هستند که با afflictions در سراسر نمایش رقابت می کنند، اما در نهایت با خوشحالی پاداش می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How do you pull off this virtuous circle?
[ترجمه گوگل]چگونه این دایره فضیلت را از بین می برید؟
[ترجمه ترگمان]چطور این دایره virtuous رو در میاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The genus as a whole shares its virtuous qualities with few others in the marine aquarium hobby.
[ترجمه گوگل]این جنس به طور کلی ویژگی های با فضیلت خود را با تعداد کمی دیگر در سرگرمی آکواریوم دریایی به اشتراک می گذارد
[ترجمه ترگمان]این سرده به عنوان یک کل دارای ویژگی های virtuous با تعداد کمی دیگر در سرگرمی آکواریوم دریایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pfeiffer plays a virtuous woman who is led astray.
[ترجمه گوگل]فایفر نقش زنی با فضیلت را بازی می کند که به بیراهه کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]پفایفر زن پاک دامن را بازی می کند که گمراه شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرهیزکار (صفت)
abstemious, virtuous, chaste

پاکدامن (صفت)
virtuous, chaste, vestal, virgin, continent

عفیف (صفت)
clean, pure, virtuous, chaste, virgin

مقدس (صفت)
virtuous, holy, saint, innocent, sacred, numinous, pious, venerable, sacrosanct

متقی (صفت)
virtuous, pious

با فضیلت (صفت)
virtuous, virtuosa

باتقوا (صفت)
virtuous

فرهومند (صفت)
virtuous

انگلیسی به انگلیسی

• good; moral (especially with regards to sexual conduct); upright; righteous
virtuous behaviour is morally correct.

پیشنهاد کاربران

نقش: صفت ( adjective )
🔅ترجمه: در این حالت آن را �فضیلت مندانه� ترجمه می کنیم.
🔅 توضیحِ بیشتر: حالت اسمیِ آن می شود �virtue� به معنایِ �فضیلت�
Example: The virtuous life
زندگیِ فضیلت مندانه
فضیلت مند، فضیلت مندانه
مطلوب
● آخه قربونتون برم، این ترجمه سایت کمبریج از این واژه هست:
having good moral qualities and behaviour
کجای این نوشته "با تقوا"، " پرهیزکار"، . . . چرا دینی و اسلامیش میکنین، به قول معروف چرا قیمه هارو میریزین تو ماستا، الان یک سری دیسلایک میکنن یا فکر میکنن من آدم متکبریم، اما بخدا اینطور نیست، فقط من دارم به این فکر میکنم که اگر کسی مثل من پیگیر نباشه و کنار این سایت خوب چهارجا دیگه با منبع انگلیسی رو نگرده، با خیلی از معانی که بعضی دوستان از واژهای های مختلف انجام میدن کلا جوری لغات و زبانو یاد میگیره که بعدا شاید مجبور بشه کلا بکوبه از نوع بسازه! تو رو خدا فقط فکر لغت اضافه کردن و لایک گرفتن نباشید، هدفتون و نیتتون آموزش درست و در کنارش یادگیری باشه، من خیلی کوچکتر و و کم دانش تر از اکثر اساتید و مترجمین محترم اینجا هستم اما اونا شاید دردشون همینه اما متانت و بزرگیشون اجازه نمیده چیزی بگن، اما من خیلی وقتا واقعا نمیتونم چیزی نگم، خواهش میکنم ازتون به اینجا ارزش قائل باشید تا تبدیل به یه محیط عالی و کم انحراف برای یادگیری بشه، مخلص همگی.
...
[مشاهده متن کامل]

اما چیزی که بنده تصورم هست از این کلمه:
■ با وجدان، دارای وجدانی راحت و آسوده، اخلاق مدار، مبتنی بر اخلاق و وجدان

پر خیر و برکت
پرهیزکارانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : virtue / virtuosity
✅️ صفت ( adjective ) : virtuous
✅️ قید ( adverb ) : virtuously
کارآمد
Effective
معنی اول: پرهیزگار ، با تقوا
معنی دوم: هنرمند، متبحر
( قدیمی ) موثر، کاری، پرخاصیت
پرفایده
افراد بافضیلت
بدون عیب و نقص
erudition فضل دانایی، Virtuous باتقوا
The Existence is you of Sufism and Knowledge and ( erudition ) virtue
مترادف با Virtuous ، Gracious grace
وجود ارزشمندشما از اهل عرفان و علم و فضلیت دانایی است
لطف فضل دانایی محبت آمیز ، بافضلیت باتقوا
a virtuous man
شرافتمندانه, پاک، بدون گناه، منزه !!
باتقوا ، پرهیزگار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس