• : تعریف: a person trained and licensed to practice medicine on animals; animal doctor. • مشابه: doctor
جمله های نمونه
1. Shelly took the sick cat to a veterinarian.
[ترجمه ماهان] محمد گربه مریض را به دامپزشک برد
|
[ترجمه Fatemeh] شیلای گربه مریض را به دامپزشکی برد😘😘
|
[ترجمه army] shelly گربه بیمار را به دامپزشکی فرستاد
|
[ترجمه گوگل]شلی گربه بیمار را نزد دامپزشک برد [ترجمه ترگمان] شلی \"گربه مریض رو به یه دامپزشک برد\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Take the incurably sick dog to the veterinarian and ask him to put it away.
[ترجمه Masoomeh] سگ بیمار ناعلاج را نزد دامپزشک ببرید و از او بخواهید آن را کنار بگذارد
|
[ترجمه hossein] سگ بیمار رو پیش دامپزشک برد تا اونو خلاص کنه
|
[ترجمه Hyouka] سگ بیمار مردنی رو پیش دامپزشک ببر و ازش بخواه خلاصش کنه. ( put away در اینجا به معنای کشتن یا خلاص کردن به دلیل بیماری و سن بالا معنا می دهد. )
|
[ترجمه گوگل]سگ بیمار صعب العلاج را نزد دامپزشک ببرید و از او بخواهید آن را کنار بگذارد [ترجمه ترگمان]این سگ پیر را به دامپزشک ببر و از او بخواه که آن را کنار بگذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He is a veterinarian, he is very kind to animals.
[ترجمه ترجمه] او یک دامپزشک است به حیوانات مهربانی میکند
|
[ترجمه گوگل]او دامپزشک است، با حیوانات بسیار مهربان است [ترجمه ترگمان]او یک دامپزشک است، خیلی به حیوانات مهربانی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was a move discounted by the state veterinarian.
[ترجمه گوگل]این حرکتی بود که توسط دامپزشک ایالتی تخفیف داده شد [ترجمه ترگمان]این حرکتی بود که دامپزشک ایالتی آن را تنزیل داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We had a veterinarian call and tell us to check Marcus' blood pressure.
[ترجمه گوگل]با دامپزشک تماس گرفتیم و گفتیم فشار خون مارکوس را چک کنیم [ترجمه ترگمان]یه دامپزشک داشتیم و بهمون گفت که فشار خون مارکوس رو چک کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Gina has wanted to be a veterinarian since she was a little girl.
[ترجمه گوگل]جینا از کودکی می خواست دامپزشک شود [ترجمه ترگمان]جینا می خواست یه دامپزشک بشه از وقتی که یه دختر کوچولو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sea World veterinarian Jim McBain said the calf is gaining strength and responding to treatment.
[ترجمه گوگل]جیم مکبین، دامپزشک Sea World گفت که گوساله در حال افزایش قدرت است و به درمان پاسخ میدهد [ترجمه ترگمان]دامپزشک جهانی دریا، جیم McBain، گفت که این گوساله در حال کسب قدرت و واکنش به درمان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The local veterinarian who examined two of the dead sheep says a coyote never kills the way these sheep were killed.
[ترجمه گوگل]دامپزشک محلی که دو گوسفند مرده را معاینه کرد، میگوید کایوت هرگز به روشی که این گوسفند کشته شدهاند نمیکشد [ترجمه ترگمان]دامپزشک محلی که دوتا از گوسفندان مرده را معاینه کرد می گوید که یک گرگ صحرایی هرگز راه کشتن این گوسفندان را نمی کشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Veterinarian Evelyn Ivey squirts medicine down a boa constrictor's throat.
[ترجمه گوگل]دامپزشک Evelyn Ivey دارو را در گلوی یک بوآ منقبض کننده می ریزد [ترجمه ترگمان]Veterinarian اولین دارو را از گلوی مار بوآ فرو می ریزد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. French veterinarian Gaston Ramon and English immunologist Alexander T.
[ترجمه گوگل]دامپزشک فرانسوی گاستون رامون و ایمونولوژیست انگلیسی الکساندر تی [ترجمه ترگمان]دامپزشک فرانسوی گاستون رامون و immunologist الکساندر تی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She rose to head veterinarian the year before her appointment.
[ترجمه سدنا] او سال قبل انتصاب رفت اون رییس دامپزشکی شد
|
[ترجمه گوگل]او یک سال قبل از انتصاب به سمت سرپرستی دامپزشکی برگزیده شد [ترجمه ترگمان]یک سال پیش از انتصاب به دامپزشک سر رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A veterinarian who visited one of the affected poultry farms died.
[ترجمه گوگل]دامپزشکی که از یکی از مرغداری های آسیب دیده بازدید کرده بود جان باخت [ترجمه ترگمان]دامپزشک، که از یکی از مزارع آسیب دیده از مرغ های خانگی دیدن کرد، درگذشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My childhood dream was being a veterinarian doctor.
[ترجمه گوگل]رویای کودکی من این بود که یک دکتر دامپزشک باشم [ترجمه ترگمان]رویای کودکی من یه دکتر دامپزشک بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Communication with, and assistance for treating veterinarian, farrier, fire brigade, sanitary organisation police.
[ترجمه گوگل]ارتباط و کمک به درمان دامپزشک، نجار، آتش نشانی، پلیس سازمان بهداشت [ترجمه ترگمان]ارتباط با دارو و کمک برای درمان دامپزشک، نعل بند، تیپ آتش نشانی و پلیس سازمان بهداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دام پزشک (اسم)
farrier, vet, veterinarian, veterinary surgeon
بیطار (اسم)
veterinarian, veterinary surgeon
انگلیسی به انگلیسی
• expert in the medical treatment of animals, animal doctor a veterinarian is someone who is qualified to treat sick or injured animals; used in american english.
پیشنهاد کاربران
Works in an animal hospital and looks after sick animals