صفت ( adjective )
مشتقات: versatilely (adv.), versatility (n.)
مشتقات: versatilely (adv.), versatility (n.)
• (1) تعریف: having numerous skills or abilities, usu. being able to turn easily from one type of thing engaged in to another.
• مترادف: all-around
• مشابه: accomplished, adaptable, adroit, clever, ingenious, many-sided, protean, resourceful, skilled, well-rounded
• مترادف: all-around
• مشابه: accomplished, adaptable, adroit, clever, ingenious, many-sided, protean, resourceful, skilled, well-rounded
- She is a versatile actress capable of playing very different types of roles.
[ترجمه Amir] او یک بازیگر همه فن حریف است . اون از پس همه نقش ها بر میاد|
[ترجمه امیری] او یک هنرپیشه همه کاره است، قابلیت اجرای نقش های مختلف را دارد.|
[ترجمه نصیری] او بازیگری تطبیق پذیر است که قادر به بازی کردن انواع بسیار متفاوتی از نقش هاست. ( یعنی خودش را با نقش های مختلف تطبیق می دهد )|
[ترجمه گوگل] او یک بازیگر همه کاره است که قادر به ایفای نقش های بسیار متفاوت است[ترجمه ترگمان] او یک بازیگر versatile است که می تواند نقش های متفاوتی بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: having a number of different uses.
• مترادف: all-purpose, universal
• مشابه: handy, unspecialized
• مترادف: all-purpose, universal
• مشابه: handy, unspecialized
- A pocket knife is a versatile tool.
[ترجمه گوگل] چاقوی جیبی یک ابزار همه کاره است
[ترجمه ترگمان] چاقوی جیبی یک ابزار چند منظوره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چاقوی جیبی یک ابزار چند منظوره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید