verbally


زبانی، شفاها

جمله های نمونه

1. He verbally laced into his son for his misbehavior.
[ترجمه مائده حوایی] او به خاطر رفتار نادرست، پسرش را مورد حمله کلامی قرار داد.
|
[ترجمه گوگل]او به خاطر رفتار نادرست پسرش به صورت لفظی با او برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر رفتار his با پسرش ارتباط داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He verbally laced into his son for his misbehaviour.
[ترجمه گوگل]او به دلیل رفتار نامناسب پسرش را کتک زد
[ترجمه ترگمان]به خاطر misbehaviour با پسرش حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He alleged that he was verbally abused by other soldiers.
[ترجمه گوگل]او مدعی شد که توسط سربازان دیگر مورد آزار و اذیت کلامی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد که توسط سربازان دیگر مورد آزار و اذیت لفظی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The player was banned for verbally abusing the referee.
[ترجمه گوگل]این بازیکن به دلیل توهین لفظی به داور محروم شد
[ترجمه ترگمان]بازیکن به خاطر سو استفاده کلامی از داور منع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many soldiers in Belfast are verbally abused .
[ترجمه گوگل]بسیاری از سربازان در بلفاست مورد آزار لفظی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سربازان در بلفاست به صورت کلامی مورد سو استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Information is given to the patient verbally and in writing.
[ترجمه گوگل]اطلاعات به صورت شفاهی و کتبی به بیمار داده می شود
[ترجمه ترگمان]اطلاعات به صورت کلامی و کتبی به بیمار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I will communicate your views verbally to the members of the committee.
[ترجمه گوگل]نظرات شما را به صورت شفاهی به اطلاع اعضای کمیته خواهم رساند
[ترجمه ترگمان]من نظرات شما را شفاها به اعضای کمیته ارسال خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company had received complaints both verbally and in writing.
[ترجمه گوگل]این شرکت شکایاتی را هم به صورت شفاهی و هم کتبی دریافت کرده بود
[ترجمه ترگمان]این شرکت هم به صورت کلامی و هم به صورت کتبی شکایت دریافت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They develop a surprising ability to exchange information verbally and non verbally within the culture groups they are familiar with.
[ترجمه گوگل]آنها توانایی شگفت انگیزی برای تبادل اطلاعات به صورت کلامی و غیر کلامی در گروه های فرهنگی که با آنها آشنا هستند ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک توانایی شگفت انگیز برای تبادل اطلاعات به صورت کلامی و غیر کلامی در گروه های فرهنگی که با آن ها آشنا هستند، ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They will verbally relay the daily messages from home and transmit back her responses.
[ترجمه گوگل]آنها به صورت شفاهی پیام های روزانه را از خانه منتقل می کنند و پاسخ های او را ارسال می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بطور شفاهی پیام روزانه را از خانه حمل می کنند و پاسخ های خود را ارسال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Again in practice, facts not in dispute are verbally agreed, often shortly before the hearing, between counsel or solicitors.
[ترجمه گوگل]مجدداً در عمل، حقایقی که مورد مناقشه نیستند، به طور شفاهی، اغلب کمی قبل از جلسه دادرسی، بین وکیل یا وکیل مورد توافق قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]باز هم در عمل، حقایق مربوط به اختلافات به صورت شفاهی و اغلب در مدت کوتاهی قبل از جلسه دادرسی، بین مشاور یا مشاوران، به توافق می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One black professor was verbally accosted by a white student.
[ترجمه گوگل]یک استاد سیاه پوست توسط یک دانشجوی سفید پوست مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]یک استاد سیاه پوست به صورت کلامی توسط یک دانش آموز سفیدپوست مورد صحبت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The kid was verbally rebuked by the adults.
[ترجمه گوگل]بچه توسط بزرگترها مورد سرزنش کلامی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این کودک به طور کلامی توسط بزرگسالان مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If they are verbally aggressive to staff they will be dumped unceremoniously in this room.
[ترجمه گوگل]اگر آنها به صورت کلامی به کارکنان پرخاش کنند، بدون تشریفات در این اتاق پرتاب می شوند
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها به صورت کلامی به پرسنل حمله کنند، بدون رعایت نزاکت در این اتاق رها خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with words; orally; with regards to verbs or words derived from verbs

پیشنهاد کاربران

کلامی - شفاهی - بطور گفتنی
He was verbally abused
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : verbalize
✅️ اسم ( noun ) : verb / verbiage
✅️ صفت ( adjective ) : verbal / verbatim
✅️ قید ( adverb ) : verbally / verbatim
شفاهی، لفظی ، زبانی
لفظی
کلاماً
شفاهی

بپرس