[ترجمه گوگل]لیزا نگاهی زهرآگین به او انداخت [ترجمه ترگمان]لیزا نگاه سمی به او انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Venomous snakes spit and hiss when they are cornered.
[ترجمه گوگل]مارهای سمی وقتی در گوشه ای قرار می گیرند تف و خش خش می کنند [ترجمه ترگمان]ماره ای سمی وقتی گیر می افتند هیس می کنند و هیس هیس می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He heaped abuse on Waite and made venomous personal attacks.
[ترجمه گوگل]او از وایت سوء استفاده کرد و حملات شخصی زهرآگینی انجام داد [ترجمه ترگمان]او از Waite سو استفاده کرد و باعث حملات شخصی سمی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The cobra sank its venomous fangs into his hand.
[ترجمه گوگل]کبرا نیش های سمی اش را در دستش فرو کرد [ترجمه ترگمان]مار کبری نیش زهرآگین خود را در دستش فرو برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The many crevices once hid hundreds of the venomous snake indigenous to the Central Maryland region.
[ترجمه گوگل]شکاف های متعدد زمانی صدها مار سمی بومی منطقه مریلند مرکزی را پنهان می کردند [ترجمه ترگمان]چندین شکاف زمانی صدها پناه گاه سمی بومی را در منطقه مرکزی مریلند از بین بردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mrs Saulitis gave the soldiers a venomous look and soothed and patted Parslina protectively.
[ترجمه گوگل]خانم ساولیتیس نگاهی زهرآلود به سربازان انداخت و پارسلینا را آرام کرد و به طور محافظی نوازش کرد [ترجمه ترگمان]خانم Saulitis نگاهی به سربازان انداخت و او را آرام کرد و با حالتی تدافعی به او دلداری داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She replied with a venomous glance.
[ترجمه گوگل]او با نگاهی زهرآگین پاسخ داد [ترجمه ترگمان]زن با نگاهی زهرآگین جواب داد: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The puppet performance grows more venomous until the adventurers walk out or the puppets attack.
[ترجمه گوگل]اجرای عروسک تا زمانی که ماجراجویان بیرون بروند یا عروسکها حمله کنند، سمیتر میشود [ترجمه ترگمان]نمایش خیمه شب بازی تا وقتی که ماجرا از آن بیرون بیاید، زهر more بیشتر می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A nasty piece of work, vicious and venomous as a viper!
[ترجمه گوگل]یک کار زشت، شرور و زهرآلود مانند افعی! [ترجمه ترگمان]یک مشت کار کثیف، شرور و سمی مثل افعی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• spiteful, malignant; poisonous a venomous snake, scorpion, or spider uses poison to attack its enemy or prey. venomous behaviour shows great bitterness or anger.
پیشنهاد کاربران
زهرآگین مثال: In failures and difficulties, “passivity” is venomous. در ناکامی ها و مشکلات انفعال، زهرآگین است.
poisonous سمی ( حیوان سمی که از طریق جذب پوست یا استشمام و یا دهان قربانی سم را پخش میکند ) Venomous سمی ( حیوانی که از طریق نیش در بدن قربانی سم پخش میکند )