معنی: شتاب، سرعت، تندیمعانی دیگر: هنگار، روندی، سیزی، چابکی، (فیزیک) میزان پیمایش مسافت نسبت به زمان، (شیمی) سرعت فعل و انفعال، هنگار واکنش، سرعت سیر، تندی برحسب زمان
• (2)تعریف: rate of speed or motion. • مترادف: pace, speed • مشابه: clip, rate
جمله های نمونه
1. velocity vector
حامل سرعت،بردار هنگار
2. the velocity of a rifle bullet
سرعت یک گلوله ی تفنگ
3. angular velocity
سرعت زاویه ای،سرعت دورانی،هنگار چرخشی
4. the magnitude of a velocity
میزان سرعت
5. sound travels at a high velocity
صدا با سرعت زیاد حرکت می کند.
6. Eventually, the star attained the velocity of light.
[ترجمه گوگل]در نهایت ستاره به سرعت نور رسید [ترجمه ترگمان]سرانجام ستاره به سرعت نور دست یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The speedboat reached a velocity of 120 mph.
[ترجمه گوگل]سرعت قایق تندرو 120 مایل در ساعت بود [ترجمه ترگمان]قایق موتوری سریع السیر به سرعت ۱۲۰ مایل بر ساعت رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Light travels at the highest achievable velocity in the universe.
[ترجمه بهروز مددی] نور با بالاترین سرعت ممکن در جهان هستی حرکت میکند.
|
[ترجمه گوگل]نور با بالاترین سرعت قابل دستیابی در جهان حرکت می کند [ترجمه ترگمان]نور در بالاترین سرعت قابل دستیابی در جهان حرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Light travels at a constant velocity.
[ترجمه گوگل]نور با سرعت ثابتی حرکت می کند [ترجمه ترگمان]نور در یک سرعت ثابت حرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Martinez had good velocity on his fastball.
[ترجمه گوگل]مارتینز در توپ سریع خود سرعت خوبی داشت [ترجمه ترگمان]مارتینز سرعت خوبی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A bullet goes from this gun with a velocity of 3000 feet per second.
[ترجمه گوگل]یک گلوله از این تفنگ با سرعت 3000 فوت در ثانیه خارج می شود [ترجمه ترگمان]گلوله ای با سرعت ۳۰۰۰ فوت در ثانیه از این تفنگ عبور می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Turns reduce velocity and restrict the amount of air that gets to the register.
[ترجمه گوگل]چرخش ها سرعت را کاهش می دهند و مقدار هوایی را که به رجیستر می رسد محدود می کنند [ترجمه ترگمان]می چرخد سرعت را کاهش داده و میزان هوایی که به ثبت می رسد را محدود می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. At apogee its radial velocity reaches zero, so it once again has a purely horizontal velocity.
[ترجمه گوگل]در اوج سرعت شعاعی آن به صفر می رسد، بنابراین یک بار دیگر سرعت کاملاً افقی دارد [ترجمه ترگمان]در اوج سرعت شعاعی آن به صفر می رسد، بنابراین یک بار دیگر دارای یک سرعت کاملا افقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Derive the velocity profile for optimum acceleration of this system.
[ترجمه گوگل]مشخصات سرعت را برای شتاب بهینه این سیستم استخراج کنید [ترجمه ترگمان]تنظیم پروفیل سرعت برای تسریع بهینه این سیستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Scheduled to ship in September Velocity 0 will cost £1000 for an entry level development seat with add-on seats costing £000.
[ترجمه گوگل]برای ارسال در سپتامبر برنامه ریزی شده است، سرعت 0 1000 پوند برای یک صندلی توسعه سطح مبتدی با هزینه صندلی های اضافی 000 پوند هزینه خواهد داشت [ترجمه ترگمان]زمانبندی شده برای کشتی در \"سرعت ۰\" ۱۰۰۰ پوند برای یک صندلی توسعه سطح ورودی با هزینه ای بالغ بر ۱۰۰۰ پوند هزینه خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Still traveling above escape velocity, it slowly rose and grew fainter over Alberta, until it was no longer visible.
[ترجمه گوگل]هنوز هم بالاتر از سرعت گریز حرکت میکرد، به آرامی بالا رفت و روی آلبرتا کمنورتر شد، تا اینکه دیگر قابل مشاهده نبود [ترجمه ترگمان]همچنان که در بالا از سرعت گریز حرکت می کرد، به کندی افزایش یافت و در سمت آلبرتا ضعیف تر شد، تا زمانی که دیگر قابل رویت نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[شیمی] سرعت [عمران و معماری] سرعت - تندی [برق و الکترونیک] سرعت کمیت برداری مقدار آن برابر با تندی است ولی شامل جهت حرکت نیز می شود . در بیان سرعت باید تندی و جهت حرکت هر دو بیان شوند . اگر تندی یا جهت هر کدام تغییر کنند، سرعت جسم تغییر می کند . وقتی که جهت عوض می شود، سرعت زاویه ای حرکت را توصیف می کند. - سرعت [فوتبال] تندی-سرعت [مهندسی گاز] سرعت، شتاب، تندی [زمین شناسی] سرعت اولیه ،سرعت سیر،شتاب ،تندی برحسب زمان [نساجی] سرعت [ریاضیات] سرعت، تندی [آب و خاک] سرعت
انگلیسی به انگلیسی
• speed; rate of change of the position of a moving body in relation to its speed and direction of travel velocity is the speed at which something moves in a particular direction; a technical term.
پیشنهاد کاربران
1. The **velocity** of the car increased as it sped down the highway. 2. Scientists measured the **velocity** of the wind during the storm. 3. The spaceship reached a **velocity** that allowed it to escape Earth's gravity. ... [مشاهده متن کامل]
4. The pitcher threw the baseball with incredible **velocity**, making it difficult for the batter to hit. 5. The river's **velocity** increased after the heavy rainfall, causing it to overflow its banks. 6. The cheetah's hunting success is largely due to its impressive **velocity**. 7. Engineers are working on improving the **velocity** of data transfer in the new network. 8. The bullet's **velocity** was so high that it pierced through the target effortlessly. 9. The **velocity** of the train was reduced as it approached the station. 10. The drone's **velocity** was adjusted to capture smooth aerial footage. 1. **سرعت** ماشین با سرعت گرفتن در بزرگراه افزایش یافت. 2. دانشمندان **سرعت** باد را در طول طوفان اندازه گرفتند. 3. سفینه فضایی به **سرعت**ی رسید که به آن اجازه داد از گرانش زمین فرار کند. 4. پرتاب کننده توپ بیسبال را با **سرعت** باورنکردنی پرتاب کرد و ضربه زدن را برای ضربه زن سخت کرد. 5. ************************************** سرعت******* رودخانه*ی بعد از بارندگی شدید افزایش یافت و باعث طغیان آن از سواحل شد. 6. موفقیت یوزپلنگ در شکار تا حد زیادی به دلیل **سرعت** چشمگیر آن است. 7. مهندسان در حال کار بر روی بهبود **سرعت** انتقال داده در شبکه جدید هستند. 8. **سرعت** گلوله آنقدر زیاد بود که بدون هیچ زحمتی هدف را سوراخ کرد. 9. **سرعت** قطار با نزدیک شدن به ایستگاه کاهش یافت. 10. **سرعت** پهپاد برای ضبط تصاویر هوایی صاف تنظیم شده بود. Bing copilot
My life was about quantity and velocity more things , bigger jobs , larger houses, more things , quicker , sooner , now
شتاب، سرعت، تندی مثال: Sound travels at a high velocity. صوت با سرعت و شتاب زیادی حرکت می کند.
velocity = سرعت ( برداری و دارای جهت ) speed = تندی ( نرده ای و فاقد جهت )
سرعت چیزی در یک جهت خاص ( در رشته مکانیک )
Velocity بیشتر در مباحث علمی و فیزیک و ریاضیات کاربرد داره و درباره vector هست یعنی برداری هست و اسکالر نیست ( Scalar )
سرعت حرکت ( برداری ) 🔴 quickness of motion : speed [count] ◀️particles moving at high velocities [noncount] ◀️measuring the velocity of sound ◀️the velocity of a bullet ◀️His pitches have great velocity. [=his pitches are very fast] ... [مشاهده متن کامل]
Speed is the time rate at which an object is moving along a path, while velocity is the rate and direction of an object's movement. Put another way, speed is a scalar value, while velocity is a vector. . . . In its simplest form, average velocity is calculated by dividing change in position ( Δr ) by change in time ( Δt ) . من یکسری عکس میزارم که متوجه تفاوت Speed و Velocity بشید
سرعت : آهنگ تغییرات متوسط یا لحظه ای بردار مکان متحرک نسبت به زمان ( دارای جهت ) تندی : آهنگ تغییرات متوسط یا لحظه ای بردار مکان متحرک نسبت به زمان ( بدون جهت )
velocity ( ژئوفیزیک ) واژه مصوب: سرعت تعریف: [ژئوفیزیک] در لرزه شناسی، آهنگ انتشار موج لرزه ای بدون اشاره به راستایی مشخص|||[فیزیک] ؟
به معنی سرعت ( با درنظر گرفتن جهت حرکت ) و با شتاب فرق داره! شتاب نسبت سرعت به زمانه درحالی که سرعت نسبت جابجایی به زمانه