variegate

/ˈveriːəˌɡeɪt//ˈveərɪɡeɪt/

معنی: خال خال کردن، متنوع کردن، رنگارنگ کردن، جورواجور کردن
معانی دیگر: چندرنگه کردن، الوان کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: variegates, variegating, variegated
• : تعریف: to make varied or give variety to, esp. by making multicolored.

- Nature variegates the leaves of these plants, giving them a striped pattern of red and green.
[ترجمه گوگل] طبیعت برگ های این گیاهان را رنگارنگ می کند و به آنها الگوی راه راه قرمز و سبز می دهد
[ترجمه ترگمان] طبیعت برگ های این گیاهان را زیر و رو می کند و به آن ها الگوی راه راه قرمز و سبز می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We're going to grow a variegated ivy up the back of the house.
[ترجمه گوگل]ما یک پیچک رنگارنگ در پشت خانه پرورش می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما داریم یک پیچک variegated را از پشت خانه بزرگ می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This plant has beautifully variegated leaves.
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای برگ های زیبا و متنوع است
[ترجمه ترگمان]این گیاه برگ های چند رنگی زیبایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The leaves are a variegated red.
[ترجمه گوگل]برگها قرمز رنگارنگ هستند
[ترجمه ترگمان]برگ ها a رنگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This specimen is richly variegated in colour.
[ترجمه گوگل]این نمونه از نظر رنگ بسیار متنوع است
[ترجمه ترگمان]این نمونه، رنگارنگ و رنگارنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A Mint, in its variegated varieties, makes a colourful addition to flower borders as well as herb gardens.
[ترجمه گوگل]نعناع، ​​در انواع متنوع خود، افزودنی های رنگارنگ به حاشیه های گل و همچنین باغ های گیاهی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]یک نعناع، در گونه های متنوع خود، علاوه بر باغ های گیاهان، علاوه بر باغ های گیاهان، به رنگ رنگارنگ و رنگارنگ تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The grain is narrowly interlocked, sometimes wavy or variegated, producing roe or narrow ribbon striped figure on quartered surfaces.
[ترجمه گوگل]دانه‌ها باریک در هم قفل شده‌اند، گاهی اوقات موج‌دار یا رنگارنگ هستند که شکل‌های نواری یا نواری باریک را روی سطوح چهارگانه ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دانه ها به سختی درهم قفل شده اند، گاهی موجی یا چند variegated، تولید سهام و یا نوار باریک روبان راه راه در سطوح quartered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In species with variegated leaves the dorsal side is olive brown, light to dark red or deep purple.
[ترجمه گوگل]در گونه هایی با برگ های متنوع، سمت پشتی قهوه ای زیتونی، قرمز روشن تا تیره یا بنفش تیره است
[ترجمه ترگمان]در گونه های رنگارنگ، قسمت پشتی به رنگ قهوه ای زیتونی و یا به رنگ ارغوانی تیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He emphasizes how variegated were the personalities of these poets, and the literary styles which they practised.
[ترجمه گوگل]او بر تنوع شخصیت این شاعران و سبک های ادبی آنها تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]او بر این تاکید می کرد که چگونه variegated شخصیت این شاعران، و سبک های ادبی که آن را تمرین می کردند، بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Crested drake has strikingly variegated plumage, with conspicuous orange-chestnut wing-fans and side-whiskers.
[ترجمه گوگل]دریک کاکل دار دارای پرهای رنگارنگ چشمگیر، با فن های بال نارنجی- شاه بلوطی و سبیل های کناری است
[ترجمه ترگمان](Crested دریک)با پره ای رنگارنگ و پره ای برجسته نارنجی و موهای شانه، پره ای رنگارنگ و رنگارنگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new variegated urban space meant the experience at any one time of a greater number and a greater variety of impressions.
[ترجمه گوگل]فضای متنوع شهری جدید به معنای تجربه تعداد بیشتر و تنوع بیشتر در هر زمان بود
[ترجمه ترگمان]فضای شهری رنگارنگ جدید به معنای تجربه در هر زمان از تعداد بیشتر و تنوع بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A cautionary note, applicable to most variegated plants is the problem of reversion.
[ترجمه گوگل]یک نکته احتیاطی که برای اکثر گیاهان رنگارنگ قابل اعمال است، مشکل بازگشت است
[ترجمه ترگمان]یک نکته احتیاطی که برای بسیاری از گیاهان variegated قابل استفاده است، مساله بازگشت به وطن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes, the leaves of variegated plants clash with the colours of their own flowers.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، برگ های گیاهان رنگارنگ با رنگ گل های خود درگیر می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی اوقات، برگ های رنگارنگ گیاهان با رنگ های گل های خود برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For a year-round foliage plant a variegated Persian ivy.
[ترجمه گوگل]برای یک گیاه شاخ و برگ در طول سال یک پیچک ایرانی متنوع
[ترجمه ترگمان]برای یک گیاه به گرد شاخ و برگ یک گیاه رنگارنگ ایرانی را به گیاه تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Hippodamia variegate is fed with the artificial feed, thereby the artificial propagation of the Hippodamia variegate is ensured.
[ترجمه گوگل]واریژ هیپودامیا با خوراک مصنوعی تغذیه می شود، در نتیجه از تکثیر مصنوعی واریژ هیپودامیا اطمینان حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]The variegate با تغذیه مصنوعی تغذیه می شود در نتیجه، انتشار مصنوعی of variegate تضمین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The artificial propagation method of Hippodamia variegate realizes and promotes the application of artificial propagation, commercialized production, transportation and release.
[ترجمه گوگل]روش تکثیر مصنوعی Hippodamia variegate کاربرد تکثیر مصنوعی، تولید تجاری، حمل و نقل و رهاسازی را محقق و ترویج می کند
[ترجمه ترگمان]روش انتشار مصنوعی of variegate، کاربرد انتشار مصنوعی، تولید تجاری، حمل و نقل و انتشار را درک و تبلیغ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خال خال کردن (فعل)
dapple, variegate

متنوع کردن (فعل)
manifold, variegate, diversify

رنگارنگ کردن (فعل)
variegate

جورواجور کردن (فعل)
variegate

انگلیسی به انگلیسی

• change appearance (especially color); make interesting; variate

پیشنهاد کاربران

بپرس