variably


بطورمتغیر

جمله های نمونه

1. Females may be variably affected by virtue of random inactivation of the X chromosome.
[ترجمه موسی] زنان ممکن است به طور متغیر به علت غیرفعال سازی تصادفی کروموزوم X تحت تأثیر قرار گیرند.
|
[ترجمه گوگل]زنان ممکن است به دلیل غیرفعال کردن تصادفی کروموزوم X به طور متغیر تحت تأثیر قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]ماده ها ممکن است به طور متغیر تحت تاثیر خاصیت غیرفعال سازی تصادفی کروموزوم X قرار داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. AIMS: To evaluate treatment with variably dosed olanzapine in individuals with borderline personality disorder.
[ترجمه گوگل]اهداف: ارزیابی درمان با الانزاپین با دوز متغیر در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
[ترجمه ترگمان]AIMS: برای ارزیابی درمان با olanzapine variably در افراد اختلال شخصیت مرزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In variably, also, the latest presents from Ramona's admirers were displayed.
[ترجمه گوگل]همچنین جدیدترین هدایای طرفداران رامونا به نمایش گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]به طور متغیر، آخرین هدیه از admirers مونا به نمایش گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this paper, five schemes of variably tuned Helmholtz resonator were proposed and simulated detailedly, the results shows that changing the neck area affects the resonant frequency significantly.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، پنج طرح تشدید کننده هلمهولتز با تنظیم متغیر پیشنهاد و به طور دقیق شبیه سازی شد، نتایج نشان می دهد که تغییر ناحیه گردن به طور قابل توجهی بر فرکانس رزونانس تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، پنج طرح با تنظیم متغیر هلمهولتز، پیشنهاد شده و detailedly شبیه سازی شده، نتایج نشان می دهد که تغییر ناحیه گردن به طور قابل توجهی بر فرکانس تشدید تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Magic Cube can change variably, which represents we can adjust ourselves to challenges and overcome difficulties by team-work.
[ترجمه گوگل]مکعب جادویی می تواند به طور متغیر تغییر کند، که نشان می دهد ما می توانیم خود را با چالش ها سازگار کنیم و با کار تیمی بر مشکلات غلبه کنیم
[ترجمه ترگمان]مکعب جادویی می تواند متغیر را تغییر دهد، که بیانگر این است که ما می توانیم خود را با چالش ها تطبیق دهیم و بر مشکلات ناشی از کار تیمی غلبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Carbon emissions are priced variably or not at all, creating too much risk in climate policy. This limits private investment in climate technologies.
[ترجمه گوگل]قیمت انتشار کربن متغیر است یا اصلاً قیمت گذاری نمی شود، که خطرات زیادی را در سیاست های آب و هوایی ایجاد می کند این امر سرمایه گذاری خصوصی در فناوری های آب و هوایی را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]تشعشعات کربن به طور متغیر یا اصلا قیمت گذاری می شوند و ریسک زیادی در سیاست آب و هوایی ایجاد می کنند این امر سرمایه گذاری خصوصی در فن آوری های آب و هوایی را محدود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here are larger but still variably - sized nodules of metastatic carcinoma in lung.
[ترجمه گوگل]در اینجا گره‌های بزرگ‌تر اما با اندازه متغیر کارسینوم متاستاتیک در ریه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا گره های بزرگ تر اما با اندازه به اندازه variably از carcinoma metastatic در شش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ordering of these agents is variably restricted, depending on a given institution's policies, and all are costly.
[ترجمه گوگل]سفارش این نمایندگی ها بسته به سیاست های یک مؤسسه، به طور متغیر محدود است و همه هزینه بر هستند
[ترجمه ترگمان]نظم این عوامل به طور متغیر محدود است، بسته به سیاست های موسسه داده شده، و همه آن ها پرهزینه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The stomatal index in the adaxial epidermis changed variably during development of cotyledons.
[ترجمه گوگل]شاخص روزنه در اپیدرم آگزیال به طور متغیر در طول توسعه لپه تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]شاخص stomatal در روپوست adaxial به طور متغیر در طول توسعه of تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is found out in dynamic tests that variably damped truck of the same type has different dynamic performances.
[ترجمه گوگل]در آزمایش‌های دینامیکی مشخص شد که کامیون‌های میرایی متغیر از همان نوع عملکردهای دینامیکی متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]همچنین در آزمایش های دینامیکی نشان داده می شود که مدل متغیر damped از همان نوع، عملکردهای دینامیکی متفاوتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Microscopically, these tumors are composed of tubules and variably sized cysts lined by cuboidal and columnar cells with eosinophilic cytoplasm.
[ترجمه گوگل]از نظر میکروسکوپی، این تومورها از لوله‌ها و کیست‌هایی با اندازه‌های متغیر تشکیل شده‌اند که توسط سلول‌های مکعبی و ستونی با سیتوپلاسم ائوزینوفیلیک پوشانده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]microscopically، این تومورها از لوله های کوچک و cysts با اندازه variably تشکیل شده اند که توسط cuboidal و سلول های ستونی با سیتوپلاسم eosinophilic ردیف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prospective studies have variably adjusted for relevant confounders and have been of relatively limited duration.
[ترجمه گوگل]مطالعات آینده نگر به طور متغیر برای عوامل مخدوش کننده مرتبط تنظیم شده اند و مدت زمان نسبتاً محدودی داشته اند
[ترجمه ترگمان]مطالعات آتی به طور متغیر برای confounders مربوطه تنظیم شده اند و مدت زمان نسبتا محدودی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The cysts were closely spaced with an intervening variably fibrotic stroma.
[ترجمه گوگل]کیست ها با یک استرومای فیبروتیک متغیر مداخله ای فاصله نزدیکی داشتند
[ترجمه ترگمان]cysts دارای فاصله نزدیکی با an variably fibrotic بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It will be variably cloudy.
[ترجمه گوگل]هوا متغییر ابری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]آن به طور متغیر ابری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The evidence of Western civilisation suggests that the status of older people has been generally low, but variably so.
[ترجمه گوگل]شواهد تمدن غرب حاکی از آن است که وضعیت افراد مسن به طور کلی پایین بوده است، اما به طور متغیر
[ترجمه ترگمان]شواهد تمدن غرب حاکی از آن است که وضعیت افراد مسن تر به طور کلی پایین بوده است، اما بصورت متغیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور متغیر

انگلیسی به انگلیسی

• changeably, in a variable manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : vary
✅️ اسم ( noun ) : variety / variability / variable / variance / variant / variation / variableness / variousness / varietal / variate
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : variable / variant / various / varied / varying / varietal / variational
✅️ قید ( adverb ) : variably / variously / variedly / varyingly

به طور متناوب
variably ( adv ) = با تغییر، با تنوع، به طور متغیر ، به طور متنوع، به طور گوناگون، به صورت مختلف
examples:
1 - Microscopically, variably sized cystic spaces were observed near the nipple, just adjacent to the mammary duct expanding beneath the areola.
...
[مشاهده متن کامل]

از نظر میکروسکوپی ، فضاهای کیستیکی با اندازه متغیر در نزدیکی نوک پستان مشاهده شد ، درست در مجاورت مجرای پستانی که در زیر آرئول گسترش می یابد.
2 - Physicians were, however, documented to be variably involved with family discussions regarding the withdrawal of life support.
با این حال ، پزشکان به صورت مختلف در بحث خانواده در مورد قطع حمایت از زندگی مشارکت داشتند.

بپرس