[ترجمه گوگل] هتل جای خالی دارد [ترجمه ترگمان] هتل جای خالی داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Who will fill the vacancy when the boss retires?
[ترجمه 2023] کی جای خالی رئیس را وقتی بازنشسته بشه پر میکه؟
|
[ترجمه گوگل] با بازنشستگی رئیس چه کسی جای خالی را پر می کند؟ [ترجمه ترگمان] وقتی رئیس بازنشسته بشه کی جای خالی رو پر می کنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Sorry, the vacancy in the office has been filled.
[ترجمه درسا پارسا] ببخشید، جایِ خالیِ دفتر پر شده است.
|
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، جای خالی دفتر پر شد [ترجمه ترگمان]ببخشید، جای خالی دفتر پر شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His resignation left a vacancy on the board of directors.
[ترجمه محمد م] استعفای او یک پست خالی در هیات مدیره ایجاد کرد
|
[ترجمه گوگل]استعفای او جای خالی هیئت مدیره را بر جای گذاشت [ترجمه ترگمان]استعفای ایشون یه جای خالی تو هیات مدیره جا گذاشته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A vacancy has arisen in our sales department.
[ترجمه گوگل]یک جای خالی در بخش فروش ما ایجاد شده است [ترجمه ترگمان] یه جای خالی توی بخش فروش ما پیدا شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. George's the best person to fill this vacancy.
[ترجمه گوگل]جورج بهترین فرد برای پر کردن این جای خالی است [ترجمه ترگمان]جورج بهترین فرد برای پر کردن این جای خالی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The vacancy of the boy's expression made Father doubt if he was listening.
[ترجمه گوگل]جای خالی قیافه پسر باعث شد که پدر شک کند که آیا گوش می دهد [ترجمه ترگمان]جای خالی چهره پسر شکی نداشت که او گوش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The company uses the agency when a vacancy needs to be filled on an interim basis.
[ترجمه گوگل]این شرکت زمانی از آژانس استفاده می کند که یک جای خالی باید به صورت موقت پر شود [ترجمه ترگمان]این شرکت از این آژانس زمانی که یک پست خالی باید به صورت موقتی پر شود استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There's a vacancy in the accounts department.
[ترجمه گوگل]یک جای خالی در بخش حسابداری وجود دارد [ترجمه ترگمان]در بخش حسابداری جای خالی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Thank you for your letter. Unfortunately, the vacancy has already been filled.
[ترجمه گوگل]از نامه شما متشکرم متاسفانه جای خالی قبلا پر شده است [ترجمه ترگمان]از نامه ات متشکرم متاسفانه، جای خالی پر شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The vacancy of her expression made me doubt if she was listening.
[ترجمه گوگل]جای خالی قیافه اش مرا به این شک می کرد که آیا گوش می داد [ترجمه ترگمان]جای خالی چهره اش باعث شد شک کنم که او گوش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We have a vacancy for a computer programmer.
[ترجمه گوگل]جای خالی برنامه نویس کامپیوتر داریم [ترجمه ترگمان]ما یه جای خالی برای برنامه نویس کامپیوتر داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The vacancy has already been filled.
[ترجمه گوگل]جای خالی قبلا پر شده است [ترجمه ترگمان] جای خالی پر شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Is the teaching vacancy still open?
[ترجمه گوگل]آیا جای خالی تدریس هنوز باز است؟ [ترجمه ترگمان]جای خالی teaching هنوز بازه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'm sorry, the job/post/vacancy has already been filled.
[ترجمه گوگل]متاسفم، شغل / پست / جای خالی قبلا پر شده است [ترجمه ترگمان]متاسفم، شغل \/ پست \/ پست خالی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Let me see if we have a vacancy for tonight.
[ترجمه گوگل]ببینم برای امشب جای خالی داریم یا نه [ترجمه ترگمان] بذار ببینم امشب یه جای خالی داریم یا نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[شیمی] تهیجاً [برق و الکترونیک] تهی جا آسیبی به صورت مقعیت اشغال نشده ای در شبکه بلوری . [زمین شناسی] فضای خالی [آمار] فضای خالی
انگلیسی به انگلیسی
• emptiness; available space, empty room at a hotel; available position, job opening a vacancy is a job or position which has not been filled. if there are vacancies at a hotel or other building, some of the rooms are available for people to stay in or rent.