uvula

/ˈjuːvjʊlə//ˈjuːvjʊlə/

معنی: زبانه، ملازه، زبان کوچک، لهات
معانی دیگر: (کالبد شناسی) ملاز، ملازو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: uvulae, uvulas
• : تعریف: the small projection of soft flesh that hangs from the soft palate above the back of the tongue.

جمله های نمونه

1. Objective : To investigate the histopathologic changes of uvula in severe obstructive sleep apnea hypopnea syndrome ( OSAHS ) .
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیک یوولا در سندرم هیپوپنه آپنه انسدادی خواب شدید (OSAHS)
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی تغییرات histopathologic of در سندرم شدید obstructive sleep (OSAHS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To investigate the therapeutical effect of uvula - preserving uvulopalatopharyngoplasty ( UPPP ).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر درمانی Uvulopalatopharyngoplasty (UPPP)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر therapeutical of - preserving uvulopalatopharyngoplasty (UPPP)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To explore the effect of uvula remaining for uvulopalatopharyngoplasty ( UPPP ).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر باقی ماندن یوولا برای uvulopalatopharyngoplasty (UPPP)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر of باقی مانده برای uvulopalatopharyngoplasty (UPPP)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A few years ago I contracted a virus that started, innocently enough, with a sore throat - an infection on the roof of the mouth just left of that dangling bit (the uvula).
[ترجمه گوگل]چند سال پیش من به ویروسی مبتلا شدم که به اندازه کافی بی‌گناه، با گلودرد شروع شد - عفونتی روی سقف دهان که درست از آن تکه آویزان باقی مانده بود (وولا)
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، من ویروس گرفتم که معصومانه شروع شد، با یک گلو درد، که یک عفونت روی سقف دهان فقط از آن تکه آویزان مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If this is the tongue, then that must be the uvula.
[ترجمه محمدرضا شریفی] اگر این زبان است، پس آن یکی باید زبان کوچک باشد
|
[ترجمه گوگل]اگر این زبان است، پس باید آن زبان باشد
[ترجمه ترگمان]اگر این زبان است، پس باید کوچک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods To study 43 cases after UPPP and 43 cases after modified UPPP ( uvula remaining) at complications, symptom improving and oropharyngeal cavity measurement.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: مطالعه 43 مورد پس از UPPP و 43 مورد پس از UPPP اصلاح‌شده (باقيمانده يوولا) در مورد عوارض، بهبود علائم و اندازه‌گيري حفره اوروفارنکس
[ترجمه ترگمان]روش ها برای مطالعه ۴۳ مورد بعد از UPPP و ۴۳ مورد بعد از UPPP اصلاح شده (uvula باقیمانده)در عوارض، بهبود نشانه ها و اندازه گیری حفره oropharyngeal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jenny: If those are the teeth and that's the tongue, then that must be the uvula.
[ترجمه گوگل]جنی: اگر آن ها دندان ها هستند و آن زبان، پس حتماً این دندان ها است
[ترجمه ترگمان]جنی: اگر این دندان ها هستند و این زبان است، پس باید the باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A congenital fissure in the roof of the mouth, resulting from incomplete fusion of the palate during embryonic development. It may involve only the uvula or extend through the entire palate.
[ترجمه گوگل]یک شکاف مادرزادی در سقف دهان، ناشی از همجوشی ناقص کام در طول رشد جنینی ممکن است فقط استخوان کام را درگیر کند یا در کل کام گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]یک شکاف مادرزادی در سقف دهان، ناشی از ترکیب ناقص the در طول رشد و نمو جنین این کار ممکن است تنها شامل the یا گسترش کل ذائقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. LAUP enlarges the oropharynx airspace by reshaping and restructuring the uvula, velum and pharyngotonsillar pillars which can increase air flow.
[ترجمه گوگل]LAUP فضای هوایی اوروفارنکس را با تغییر شکل و بازسازی ستون‌های uvula، velum و pharyngotonsillar که می‌تواند جریان هوا را افزایش دهد، بزرگ‌تر می‌کند
[ترجمه ترگمان]LAUP، فضای هوایی oropharynx را با تغییر شکل و بازسازی ستون های uvula، velum و pharyngotonsillar که می توانند جریان هوا را افزایش دهند، افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبانه (اسم)
tongue, catch, tang, tenon, prong, uvula

ملازه (اسم)
uvula, ligule

زبان کوچک (اسم)
uvula

لهات (اسم)
uvula

انگلیسی به انگلیسی

• small fleshy pendulum hanging from the soft palate above the back of the tongue at the entrance to the throat (anatomy)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] انگوره، ملازه، زبان کوچک: توده گوشتی آویزان از کام نرم
اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

زبان کوچک

بپرس