• : تعریف: to completely consume or exhaust; finish. • مترادف: exhaust, finish • مشابه: consume, dissipate, drain, fritter away, kill, run out of, sap
جمله های نمونه
1. Don't use up all the milk, we need some for breakfast.
[ترجمه ...] شیر را تمام نکن برای صبحانه کمی نیاز داریم
|
[ترجمه gril] تمام شیر را استفاده نکن، برای صبحانه کمی نیاز داریم
|
[ترجمه Yasaman] همه شیر را مصرف نکن ، برای صبحانه مقداری نیاز داریم
|
[ترجمه گوگل]تمام شیر را مصرف نکنید، برای صبحانه به مقداری نیاز داریم [ترجمه ترگمان]- از همه شیر استفاده نکن، برای صبحانه به چند نفر احتیاج داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't let yesterday use up too much of today. Will Rogers
[ترجمه ستایش زاهدی] اجازه نده دیروزت بیش از حد امروزتو مصرف کنه. ویل راجرز
|
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید دیروز بیش از حد از امروز استفاده کند ویل راجرز [ترجمه ترگمان]امروز بیش از حد از امروز استفاده نکنید ویل راجرز [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. At this hospital we use up bandages, disposable gloves and other consumables at an alarming rate.
[ترجمه گوگل]در این بیمارستان ما از بانداژ، دستکش یکبار مصرف و سایر مواد مصرفی با سرعت هشدار دهنده ای استفاده می کنیم [ترجمه ترگمان]در این بیمارستان از نوارهای زخم بندی، دستکش های disposable و مواد مصرفی دیگر به میزان هشدار دهنده استفاده می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It isn't them who use up the world's resources.
[ترجمه گوگل]این آنها نیستند که از منابع جهان استفاده می کنند [ترجمه ترگمان]این آن ها نیستند که از منابع جهان استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I've still got some leave to use up.
[ترجمه گوگل]من هنوز مقداری مرخصی برای استفاده دارم [ترجمه ترگمان]من هنوز تعدادی از آن ها را دارم که باید از آن ها استفاده کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Women generally use up about 2000 calories a day .
[ترجمه گوگل]زنان به طور کلی حدود 2000 کالری در روز مصرف می کنند [ترجمه ترگمان]زنان عموما حدود ۲۰۰۰ کالری در روز استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The airfare alone would use up all my money, never mind the hotel bills.
[ترجمه گوگل]هزینه بلیط هواپیما به تنهایی تمام پول من را مصرف می کند، هرگز به قبوض هتل اهمیت نمی دهم [ترجمه ترگمان]این بلیت هواپیما به تنهایی از تمام پولم استفاده خواهد کرد و هرگز به صورتحساب هتل ها رسیدگی نخواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The trapped forces use up their supplies, and the attacker can strike from all directions.
[ترجمه گوگل]نیروهای محبوس شده از منابع خود استفاده می کنند و مهاجم می تواند از همه جهت ضربه بزند [ترجمه ترگمان]نیروهای به دام افتاده از تدارکات خود استفاده می کنند و حمله کننده می تواند از همه جهات حمله کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You may use up to 48 alphanumeric characters.
[ترجمه گوگل]شما می توانید تا 48 نویسه الفبایی عددی استفاده کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید تا ۴۸ کاراکتر alphanumeric استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Pinay Cuevas was not satisfied to use up the indemnity money to meet the needs of the moment.
[ترجمه گوگل]پینای کوواس راضی نبود که پول غرامت را برای رفع نیازهای لحظه مصرف کند [ترجمه ترگمان]Pinay Cuevas از استفاده از پول غرامت برای برطرف کردن نیازهای آن لحظه راضی نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A brisk walk will help use up the adrenaline which creates the physical manifestations of nervousness.
[ترجمه گوگل]پیاده روی سریع به مصرف آدرنالین کمک می کند که تظاهرات فیزیکی عصبی را ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]پیاده روی سریع به استفاده از آدرنالین کمک می کند که ظهور فیزیکی عصبانیت را ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The activated lymphocytes are able to use up glucose extremely quickly.
[ترجمه گوگل]لنفوسیتهای فعال میتوانند به سرعت گلوکز را مصرف کنند [ترجمه ترگمان]The فعال می توانند به سرعت از گلوکز استفاده کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When they eventually start decaying, they use up oxygen dissolved in the water.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها در نهایت شروع به پوسیدگی می کنند، از اکسیژن محلول در آب استفاده می کنند [ترجمه ترگمان]وقتی که در نهایت از بین می روند، اکسیژن حل شده در آب را به کار می برند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The concept of boredom entails an inability to use up present moments in a personally fulfilling way. Wayne Dyer
[ترجمه گوگل]مفهوم بی حوصلگی مستلزم ناتوانی در استفاده از لحظه های حال به روشی رضایت بخش است وین دایر [ترجمه ترگمان]مفهوم ملالت مستلزم ناتوانی در استفاده از لحظات حاضر به روش شخصی است وین دایر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مصرف کردن (فعل)
use, waste, consume, eat, expend, use up
تحلیل بردن (فعل)
stub, imbibe, undermine, use up, fiddle away
از نفس افتادن (فعل)
wind, use up, poop
مورد استفاده قرار گرفتن (فعل)
use up
انگلیسی به انگلیسی
• finish; run out, end
پیشنهاد کاربران
پسوند up در ادامه هر فعل یعنی کاملا Use up : تا ته مصرف کردن Fill up : لَبالَب پر کن Eat up : همه اش را بخور Drink up : همه اش را بنوش
She splurged so much that all her savings were used up چنان ولخرجی کرد که ته پس اندازش بالا اومد. پس اندازش تموم شد
use up to use all of something =
تماما مصرف کردن
Use sth all
به ته رساندن، به انتها رساندن، تمام کردن، ته درآوردن، سوء مصرف/استفاده کردن، بیش ازحد مصرف کردن، abuse USE UP ( مصرف اعلی ) اینستاگرام: @504ewords
:Use sth until no more is left I've used up all my vacation time من از همه وقت های تعطیلات ام بهره بردم
تهشو در آوردن!!
با مصرف شدن تمام شود
تا ته کاسه رو لیسیدن
To finish something I can't believe you used up all of my shampoo, and just left the empty bottle in the shower!
خرج کردن پول
تمام کردن
1 =تا اخر استفاده کردن 2 =استفاده کردن از
- تمام شدن تمام کردن
used up : کاملا به مصرف رسیدن
استفاده کردن از چیزی به طوری که آن چیز به اتمام برسدبه اصطلاح تمام و کمال استفاده کردن. مثال: I use up all my vacation days.
تمام شدن
ته چیزی رو در آوردن
کامل مصرف کردن
تمام چیزی را مصرف کردن
استفاده کردن از چیزی بیش از تاریخ انقضا
استفاده کردن از چیزی به طوری که هیچ چیزی از آن باقی نماند!