1. us and our little problems
ما و مسائل کوچکمان
2. us kids were tired
(عامیانه) ما بچه ها خسته شده بودیم.
3. deliver us from evil, oh god
خدایا - ما را از شر بدی برهان.
4. forgive us for being so late!
از این که این قدر دیر آمده ایم پوزش می خواهیم !
5. give us some food
قدری غذا به ما بده.
6. give us the pleasure of your company
با حضور خود ما را مفتخر بفرمایید.
7. give us this day our daily bread
(خدایا) خوراک روزانه ی ما را امروز بفرست.
8. give us this day our daily bread
(بخشی از دعای مسیحیان) امروز نیز رزق روزانه ی ما را برسان (ای خدا)
9. leave us go now!
حالا بگذار برویم !
10. let us all partake in a common political and economic life
بیایید همگی در یک زندگی مشترک سیاسی و اقتصادی شریک شویم.
11. let us antedate the meeting from the tenth to the fifth of khordad
بیایید تاریخ جلسه را از دهم به پنجم خرداد جلو بیاندازیم.
12. let us ask for god's blessing
از خدا طلب مغفرت کنیم.
13. let us bless the lord!
خداوند را تقدیس کنیم.
14. let us brainstorm and find a solution
بیایید فکرهای خود را روی هم بگذاریم و چاره ای بیابیم.
15. let us dine alfresco
خوب است در هوای آزاد شام بخوریم.
16. let us dispense with formalities
بیایید از تعارف بگذریم.
17. let us enjoy our holidays instead of quarrelling!
بیا به جای دعوا کردن از تعطیلات خود لذت ببریم !
18. let us forgo formality!
بیایید تعارف را کنار بگذاریم !
19. let us inspect his motives
بگذار انگیزه های او را بررسی کنیم.
20. let us lay this proposal aside temporarily
بیایید موقتا این پیشنهاد را کنار بگذاریم.
21. let us not advertise our differences
بیا اختلافات خود را بروز ندهیم.
22. let us not dissect the motives of anyone who does a good deed
بیایید انگیزه های هرکسی را که کار خوبی می کند مورد تجزیه و تحلیل قرار ندهیم.
23. let us not mince the truth!
بیایید حقیقت را پرده پوشی نکنیم !
24. let us pray
بیا(یید) دعا کنیم.
25. let us purge our sins with prayer
بیا تا گناهان خود را با دعا پاک کنیم.
26. let us solve our disputes in a peaceful fashion
بیایید تا اختلافات خود را به روش مسالمت آمیزی حل کنیم.
27. let us synchronize our watches
بیا ساعت هایمان را همزمان کنیم (با هم میزان کنیم).
28. let us test the acidity of this vinegar
بیایید میزان اسیدی بودن این سرکه را بسنجیم.
29. let us try to blot out the memory of those terrible days
بکوشیم تا یاد آن روزهای وحشت بار را از خاطر بزداییم.
30. let us walk in peace
بگذارید روش صلح آمیزی داشته باشیم.
31. let us worship together
بیا با هم نیایش کنیم.
32. take us to any restaurant that will suit
ما را به هر رستورانی که مناسب باشد ببر.
33. after us the deluge
ما که رفتیم هرچه می خواهد بشود
34. let us assume (that)
فرض کنیم (که)،گیریم (که)
35. let us say
مثلا،برای مثال
36. all of us
همه ی ما
37. antibodies give us immunity against disease
پادتن ها در برابر بیماری به ما ایمنی می دهند.
38. danger stared us in the face
با خطر رودررو شدیم.
39. each of us must strive to improve himself
هر یک از ما باید برای بهتر سازی خود جد و جهد کند.
40. he blessed us with his guidance
با رهنمودهای خود ما را مستفیض کرد.
41. he bluffed us into believing he would help us if needed
او با وعده ی سر خرمن ما را مجاب کرد که هنگام نیاز به ما کمک خواهد کرد.
42. he cautioned us against drunken driving
او در مورد رانندگی در حال مستی به ما هشدار داد.
43. he charged us double
او دو برابر از ما (پول) گرفت.
44. he congratulated us grudgingly
او از روی بغض به ما تبریک گفت.
45. he counselled us to keep our cool
او به ما سفارش کرد که خونسردی خود را حفظ کنیم.
46. he cued us in by taking his hat off
او با برداشتن کلاه خود به ما سر نخ داد.
47. he deserted us and went over to the rival camp
او ما را ترک کرد و به دسته ی رقبای ما گروید.
48. he dismissed us with a head gesture
با تکان سر ما را مرخص کرد.
49. he freed us from jail
او ما را از زندان خلاص کرد.
50. he gave us a dirty look and went toward the gun
نگاه خشم آمیزی به ما کرد و رفت به طرف هفت تیر
51. he gave us a lift in his car every day
هر روز با ماشینش به ما سواری می داد.
52. he gave us his cold
سرماخوردگی خود را به ما سرایت داد.
53. he gave us his thanks
مراتب تشکر خود را به ما ابراز داشت.
54. he gave us no explanation
به ما توضیح نداد.
55. he greeted us in a formal tone
با لحنی رسمی به ما خوشامد گفت.
56. he greeted us with a cordial tone
با لحنی دوستانه به ما خوشامد گفت.
57. he greeted us with a paternal smile
بالبخندی پدرانه به ما خوش آمد گفت.
58. he greeted us with a suspicious grin
ما را با نیشخندی حاکی از سوظن پذیرفت.
59. he harangued us for two hours on the virtues of vegetarianism
او با دو ساعت صحبت درباره ی محسنات گیاهخواری سر همه را برد.
60. he importuned us to go to his house
به ما اصرار کرد که به منزلش برویم.
61. he informed us of the news
او خبر را به ما اطلاع داد.
62. he invited us to a treat at shamshiry
او ما را (برای خوراک) به شمشیری دعوت کرد.
63. he invited us to his pad
ما را به محل زندگی خود دعوت کرد.
64. he lent us his car and in return we let him use our boat
او اتومبیلش را به ما قرض داد و در عوض ما هم گذاشتیم از قایق ما استفاده کند.
65. he motioned us to get close
او به ما اشاره کرد که نزدیک شویم.
66. he paid us five dollars apiece
به هر نفر از ما پنج دلار داد.
67. he persuaded us that this car is better and we bought it
او به ما قبولاند که این اتومبیل بهتر است و لذا آنرا خریدیم.
68. he received us politely
مودبانه ما را پذیرفت.
69. he received us with unexpected cordiality
با صمیمیت غیرمنتظره ای ما را پذیرفت.