upstairs

/əpˈsterz//ˌʌpˈsteəz/

معنی: طبقه بالا، بالاخانه، ساختمان فوقانی، در اشکوب بالا، قسمت بالا
معانی دیگر: (ساختمان) طبقه ی بالا، طبقه ی فوقانی، فرازاشکوب، در بالاخانه، وابسته به طبقه ی بالا، بالای پلکان، بالاخانه، د راطاقهای بالا

بررسی کلمه

قید ( adverb )
عبارات: kick upstairs
(1) تعریف: on or toward an upper floor; up the stairs.

- The kitchen and living room are on the main floor, and the bedrooms are upstairs.
[ترجمه گوگل] آشپزخانه و اتاق نشیمن در طبقه اصلی و اتاق خواب ها در طبقه بالا قرار دارند
[ترجمه ترگمان] آشپزخانه و اتاق نشیمن طبقه اصلی است و اتاق خواب ها طبقه بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He went upstairs to get his glasses.
[ترجمه محمد] اون رفت بالا تا عینکش رو برداره
|
[ترجمه رزی] او برای براداشتن عینکش به طبقه ی بالا رفت
|
[ترجمه Reza] او برای برداشتن عینک خود به طبقه بالا رفت
|
[ترجمه گوگل] رفت بالا تا عینکش را بیاورد
[ترجمه ترگمان] به طبقه بالا رفت تا عینکش را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: at or to a superior position.

- The unit manager was moved upstairs to a vice presidency.
[ترجمه گوگل] مدیر واحد به طبقه بالا به معاونت ریاست منتقل شد
[ترجمه ترگمان] مدیر واحد به طبقه بالا رفت تا به سمت معاونت ریاست جمهوری منصوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or positioned in an upper story of a building.

- the upstairs renovations
[ترجمه گوگل] بازسازی طبقه بالا
[ترجمه ترگمان] the طبقه بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an upstairs bedroom
[ترجمه گوگل] یک اتاق خواب طبقه بالا
[ترجمه ترگمان] اتاق خواب طبقه بالا،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. used with a sing. verb) the upper story or stories of a building; the floors above ground level.

- He showed them the upstairs of the house.
[ترجمه گوگل] طبقه بالای خانه را به آنها نشان داد
[ترجمه ترگمان] در طبقه بالا خانه را به آن ها نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an upstairs bedroom
اتاق خواب طبقه ی بالا

2. kick upstairs
(عامیانه) به شغل بالاتر ولی کم قدرت تر و کم مسئولیت تری ارتقا دادن

3. kick upstairs
(عامیانه) مقام بلند پایه ولی کم قدرت به کسی دادن

4. agha hassan's snoring was audible from upstairs
صدای خرخر حسن آقا از بالا خانه به گوش می رسید.

5. the house has three rooms downstairs and four rooms upstairs
منزل در طبقه ی پایین سه اتاق و در طبقه ی بالا چهار اتاق دارد.

6. they received their guests at the door and led them upstairs
آنان جلو در از مهمانان استقبال نمودند و آنها را به طبقه ی بالا راهنمایی کردند.

7. finally the four of us heaved the piano and took it to the room upstairs
بالاخره چهار نفری پیانو را بلند کردیم و به اتاق بالا بردیم.

8. He went upstairs and changed into fresh clothes.
[ترجمه گوگل]به طبقه بالا رفت و لباس های تازه پوشید
[ترجمه ترگمان]به طبقه بالا رفت و لباس تازه پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We could hear them banging about upstairs, moving things.
[ترجمه گوگل]می توانستیم صدای آنها را بشنویم که به طبقه بالا می کوبیدند و چیزهایی را حرکت می دادند
[ترجمه ترگمان]صدای آن ها را شنیدیم که از پله ها به طبقه بالا می رفتند و چیزهایی را حرکت می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tell the boy to stop messing around upstairs.
[ترجمه جلیل جعفری] به پسره بگو این قدر طبقه بالا ورجه وورجه نکنه.
|
[ترجمه گوگل]به پسر بگو که دست از قاطی کردن در طبقه بالا بردارد
[ترجمه ترگمان]به پسر بگو دست از بازی کردن در طبقه بالا برداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She heard a floorboard creak upstairs.
[ترجمه گوگل]او صدای جیر جیر تخته را در طبقه بالا شنید
[ترجمه ترگمان]صدای جیر جیر جیر جیر در طبقه بالا به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's waiting for you in the conference room upstairs.
[ترجمه گوگل]او در اتاق کنفرانس در طبقه بالا منتظر شماست
[ترجمه ترگمان]او در اتاق کنفرانس در طبقه بالا منتظر شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The people upstairs were making a great commotion.
[ترجمه گوگل]مردم طبقه بالا غوغا می کردند
[ترجمه ترگمان]مردم طبقه بالا آشوب بزرگی برپا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I heard his heavy tread moving about upstairs.
[ترجمه گوگل]صدای آج سنگینش را شنیدم که در حال حرکت در طبقه بالا بود
[ترجمه ترگمان]صدای قدم های سنگین او را شنیدم که در طبقه بالا حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The top stair creaked as she went upstairs and the noise woke up her mother.
[ترجمه گوگل]پله های بالا وقتی او به طبقه بالا می رفت به صدا در آمد و سر و صدا مادرش را از خواب بیدار کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به طبقه بالا رفت، پله های بالا صدا کرد و صدا از مادرش بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Moira walked upstairs to change her clothes.
[ترجمه گوگل]مویرا به طبقه بالا رفت تا لباسش را عوض کند
[ترجمه ترگمان]مویرا \"رفت طبقه بالا تا لباساشو عوض کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He went upstairs and knocked at the door.
[ترجمه گوگل]رفت بالا و در زد
[ترجمه ترگمان]به طبقه بالا رفت و در زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I went upstairs and had a shower.
[ترجمه گوگل]رفتم بالا و دوش گرفتم
[ترجمه ترگمان]به طبقه بالا رفتم و دوش گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طبقه بالا (اسم)
upstairs, abovestairs

بالاخانه (اسم)
upstairs, balcony

ساختمان فوقانی (اسم)
upstairs

در اشکوب بالا (قید)
upstairs

قسمت بالا (قید)
above, upstairs, topsides

انگلیسی به انگلیسی

• upper floors of a building
of the upper floors of a building
on the upper floors of a building
if you go upstairs in a building, you go up to a higher floor.
if something or someone is upstairs in a building, they are on an upper floor.
the upstairs of a building is its upper floor or floors; an informal use.
an upstairs room or object is situated on an upper floor of a building.

پیشنهاد کاربران

"upstairs" جمع ندارد و همواره به عنوان یک واژه غیرقابل شمارش ( uncountable noun ) در نظر گرفته می شود. مثلاً اگر بخواهید بگویید "در طبقات بالایی"، از "upstairs" به عنوان یک مکان کلی استفاده می کنید و نیازی به تغییر به صورت جمع ندارید.
Im Upstairs
من در طبقه بالا هستم
پس چطوری معنی
Im Upstairs
میشه : من در طبقه بالا هستم ؟؟؟؟؟:/
طبقه ی بالا
بالای پله ها ( البته برای خانه های دو طبقه، طبقه ی دوم هم معنی می دهد )
طبقه بالا
بالایی ها
بالارفتن از پله ها یا طبقه بالا
طبقه بالا

طبقه ی بالا ، راه پله ای به سوی بالا

بپرس